میدان سینیوریا، نگینی بر تاج فلورانس
- الهام غایب
- 1395/12/23
- 0 دیدگاه
میدان سینیوریا در فلورانس، یکی از معروف ترین و زیباترین میدان های ایتالیا به حساب می آید که مجموعه ای از تندیس های نفیس به جای مانده از هنرمندان بی همتای قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی را در خود جای داده است.
اگر بخواهید تصاویری را انتخاب کنید که به بهترین شکل ممکن معرف جاهای دیدنی فلورانس باشند، احتمالاً دو تصویری که حتماً به ذهنتان خطور خواهد کرد، تصاویر گنبد سحرانگیز «برونلسکی»، یادگاری از هنر پیکرتراشی فلورانس و دیگری یکی از زیباترین میدانهای ایتالیا، یعنی میدان سینیوریا خواهد بود. این میدان «L شکل» غیرمعمول، طرح خود را از رویدادهای تاریخی که در نیمهی دوم قرن سیزدهم میلادی آغاز شده بود، وام گرفته است. در آن زمان، دو فرقهی جنگجو به نامهای «گوئلف» و «گیبلینس» در حال جنگ در سراسر فلورانس بودند. وقتی گوئلفها کنترل جنگ را به دست گرفتند، ۳۶ خانه و برج دشمن را با خاک یکسان کردند. فلورانس در آن زمان «سرزمین نفرین شده» نامیده میشد و ساختن حتی یک بنا هم در آن ممنوع بود. در سراسر زمین نمک پاشیده شد تا یک گیاه هم نتواند در آن جوانه بزند.
پس از آن، از همان اولین روزهایی که آن جامعهی فعال و بلندهمت که نماد قدمت تاریخی فلورانس است شروع به شکل گرفتن کرد، میدان سینیوریا در مقایسه با مرکز مذهبی که پیرامون کلیسای جامع فلورانس رشد کرد، همواره نماد زندگی مدنی در این شهر بود. این میدان که نماد حکومت جمهوری و دوکهای بزرگ محسوب میشود، داستانهای پر افتخاری از معماری مسحورکننده و کارهای هنری فوقالعاده فلورانس در خود نهفته دارد. میدان سینیوریا صحنهی برگزاری رویدادهای مهم و حتی اعدام بوده است. کشیش دومینیک «جیرولامو ساوونارولا» در تاریخ ۲۳ مه ۱۹۴۸ در همین میدان به دار آویخته و سوزانده شد. یک قطعه گرانیت در وسط میدان وجود دارد که یادآور آن حادثه است.
در دهه ۱۵۰۰ میلادی، جشنها، نمایشها و مسابقات در این محل سازماندهی و برگزار میشد. وقتی زنگ «Palazzo Vecchio» به صدا درمیآمد، اهالی فلورانس برای گوش کردن و پذیرفتن قوانین جدید یا آماده شدن برای دفاع از بنیان شهر، در این میدان گرد هم میآمدند. قاضیان به همراه دوکها و لردها، طی قرنها به غنی کردن این میدان از کارهای هنری پرداختند و آن را به یک موزه روباز استثنائی تبدیل کردند. در جانب اصلی میدان سینیوریا ، سازهی عظیم Palazzo Vecchio با آن برج مستحکم و افتخارآمیزش قد برافراشته است. این سازه که در پایان قرن سیزدهم میلادی به عنوان ادارهی مدیریت شهری ساخته شد، نمونهای از معماری شهری است که در کومونههای ایتالیا وجود دارد. در آن دوران، اهمیت قصرهای شهرداری اندکی کمتر از اهمیت کلیسای جامع بود.
طراحی این بنا عامدانه به صورت قدرتمند و بدون اغراق انجام شد تا حامل ارزشهای عدالت و قدرت دولت جمهوری باشد اما این هرگز باعث نشد که Palazzo، حتی برای دولتهای بعدی، نماد مهم و قابل توجهی نباشد.
کلکسیون مجسمههایی که در میدان سینیوریا جمعآوری شده است، تجلیلی فوقالعاده و منحصربهفرد از فضیلتهای شهروندی و اخلاقی است که حاکمان نه تنها در فلورانس، بلکه در سراسر ایتالیا باید از آنها الهام و درس بگیرند. امروز، هر یک از آن مجسمهها که با نسخهی غیر اصلی خود جایگزین شدهاند، شاهد لحظات تاریخی خاص در حیات این شهر هستند. مجسمهي «داوود» که «میکلآنژ» برای دولت جمهوری ساخت، یکی از فوقالعادهترین شاهکارهای رنسانس است. این مجسمه در سال ۱۵۰۴ میلادی در مقابل ورودی «Palazzo» قرار داده شد تا به روشی به یادماندنی، نمایانگر ارزشهای مدنی سازندهی آن، نمادی بینقص از فضیلتهای حکومت جمهوری و شهامت و قدرت در نظام آن کشور باشد.
در همان بخش از ورودی بنا، دو مجسمهی «مرزوکو» و «یودیت»، اثر «دوناتلو» هم وجود دارد که قدیمیتر از مجسمهی داوود هستند. مجسمهی اول یک شیر قدرتمند میباشد که سپر اشرافی شهر با طرح گل سوسن که بر روی آن نقش بسته را نگه داشته است. مانند مجسمهی «گرگ ماده» در رم، شیر فلورانس هم نماد حکومت جمهوری فلورانس بود. به همین دلیل، در محوطه حفاظت شده پشت قصر که همان «خیابان شیرها» فعلی میباشد، چند شیر زنده در اسارت نگه داشته میشدند.
مجموعه تندیسهای «اولوفرنز و یودیت» متعلق به خاندان «میدیچی» است که در اواخر قرن پانزدهم میلادی، پس از مرگ «لورنزوی والا گوهر»، از فلورانس اخراج شدند. مردم پس از غارت قصر خانواده «میدیچی»، مجسمه را به میدان آوردند تا نماد پیروزی آنها بر ظلم باشد و سنگنوشتهی معنادار «باشد که این عبرت مردمان شود» را بر روی آن حک کردند. وقتی خاندان میدیچی دوباره بر سر قدرت آمدند، برای احترام به باور مردمی، اجازه دادند مجسمه در همان محل باقی بماند.
آخرین مجموعه، مجسمههای مرمرین «هرکول و کاکوس»، اثر «باچو باندینلی» است. فلورانسیها هرکول را بنیانگذار شهر خود میدانستند و به همین علت او را بسیار دوست میداشتند. متاسفانه، این اثر به دلیل طرز ساخت ناشیانه و ضعیف خود هرگز نتوانست هم ردیف مجسمه داوود باشد و از همان ابتدا آماج انتقادهای تند و سختی قرار گرفت.
در اواسط دهه ۱۵۰۰ میلادی، دوک بزرگ عالیجناب «کازیمو» به دنبال سنت نیاکان نامی خود، «کازیمو»، «پیِرو» و مهمتر از همه، «لورنزوی والاگوهر»، با هدف تبلیغ عظمت حکومت خود، برنامه گستردهای را برای حفظ و مرمت آثار عمومی آغاز کرد. کازیمو به عنوان بخشی از این برنامه، «Loggia dei lanzi» که در گوشهی سمت راست میدان قرار داشت را به یک گالری رو باز عالی منتقل کرد. در این گالری، مجموعهای از مجسمههای مهم کلاسیک، آثار «جامبولونیا» و همچنین مجسمه «پرسئوس»، شاهکار «بنونوته چلینی» قرار داشت.
رسیدگی مجدد به میدان سینیوریا منجر به خلق فوارهی جاویدان «نپتون» شد که توسط «آماناتی» برای جشن عروسی «فرانچسکو اول» و «جووانا» از اتریش، طراحی شد. این شمایل باشکوه از خداوند، بر روی درشکه چهار اسبه خود بلند شده و دور او را الههها و خدایان دریا گرفتهاند. هدف از ساخت این مجسمه این بود که نماد آرزو و اشتیاق دریانوردی «کازیمو اول» و سرمایهگذاری هدفمند او در ناوگان دریایی و بنادر مهم باشد.
به نظر میرسد که مشخصههای فیزیکی مجسمه نپتون به دوک بزرگ شبیه باشد. این فواره در اوخر دهه ۱۵۰۰ میلادی به اتمام رسید و بلافاصله باعث خنده و قهقهه مردمی شد که برای نپتون بیچاره نام «مرد گندهی سفید» را انتخاب کردند که اشاره به حجم بدقوارهی این مجسمه داشت. شاید بهترین قسمت این فواره، استخر آن باشد که با خدایان زیبای دریا پر شده و با کمک یک پیکرتراش زبردست دیگر، یعنی «جامبولونیا» به اتمام رسید. جامبولونیا سالها بعد به هنرمند محبوب «فرانچسکو اول» تبدیل شد و دستمزد ماهانهی قابل توجهی از وی دریافت میکرد.
جامبولونیا کسی بود که آخرین تندیس فوقالعادهی میدان سینیوریا را برای دوک بزرگ طراحی کرد. این مجسمه، تندیس یک سوارکار بود که بر مقبرهی کازیمو اول قرار گرفت. این اثر بزرگ و از پیش تعیین شده، صریحاً برای اهداف تبلیغاتی ایجاد شد و به ستایش بنیانگذار قلمرو بزرگ دوکنشین توسکانی میپرداخت و او را با سربازان بزرگ دورهی باستان مقایسه مینمود. بیشک الگوی اصلی این مجسمه، اثر «مارکوس اورلیوس» بود که بر روی تپههای کاپیتول در شهر رم قرار داشت و اندکی پیش از آن، به لطف مرمتهایی که میکلآنژ روی آن انجام داد، نقل محافل شهر شده بود. قالبگیری اسبی عظیم که به صورت یک تکه ساخته شده بود، نیازمند ساخت یک کارگاه ریختهگری کامل بود. موفقیت این سنگ قبر در این بود که قالب آن چندین بار دیگر برای ساخت مجسمههایی از همین نوع، استفاده شد.
بیشک مهمترین مداخلهی شهری، در قسمت جنوبی میدان، به سمت رودخانه انجام شد. «وازاری» برای ساخت «اوفیتزی» که دفاتر قاضیان اصلی حکومت بود، استخدام شد. امروزه این بنا دربردارندهی یکی از مهمترین کلکسیونهای هنری جهان بوده و همچنین یکی از پربازدیدترین مکانهای گردشگری در کل شهر است. سرسرای هنری میدان سینیوریا هم جایگاه آشکار شدن تاریخ شهر فلورانس است؛ شمایل پرافتخار و شکوهمند «داوود»، «Palazzo Vecchio» با ابهت، گنجینههای «Loggia dei Lanzi» و معماری باشکوه و زیبای «اوفیتزی»، همگی نمایانگر داستان افتخارآمیز شهری است که در تمام دنیا بیهمتاست.
{{totalCount}} دیدگاه