سورئالیسم چیست و چطور پدید آمد؟
- رقیه عینلو
- 1403/12/19
- 0 دیدگاه
سورئالیسم یک جنبش ادبی، فلسفی و هنری در قرن بیستم میلادی است که هنرمندان را به کاوش در ناخودآگاه شان وا می دارد.
سورئالیسم (Surrealism) یا فراواقعگرایی یکی از مهمترین جنبشهای هنری و ادبی قرن بیستم بود که در فرانسه شکل گرفت. جنبشهای هنری معمولاً بازتابی از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان خود هستند و سورئالیسم نیز از دل آشفتگیهای جنگ جهانی و نظریات زیگموند فروید درباره ضمیر ناخودآگاه پدید آمد. هنرمندان سورئالیست که از دنیای ملموس و پرآشوب زمانه خود خسته شده بودند، به نظریات روانکاوی فروید درباره رویاها و ناخودآگاه روی آوردند. آنها تلاش کردند با شکستن مرزهای منطق و عقلانیت، هنری خلق کنند که فراتر از واقعیت باشد. سورئالیسم خیلی زود به یکی از تأثیرگذارترین جنبشهای هنری تبدیل شد و هنرمندان بسیاری را به خود جذب کرد. در ادامه به تاریخچه و هنرمندان برجسته سورئالیسم خواهیم پرداخت.
سورئالیسم به زبان ساده
«سورئالیسم» (Surrealism) که در زبان فارسی به آن فراواقعگرایی نیز میگویند، نام یکی از معروفترین جنبشهای هنری قرن بیستم است که بین جنگهای جهانی اول و دوم در پاریس متولد شد. هسته اصلی سورئالیسم به تصویر کشیدن عمیقترین افکاری است که بهطور خودکار در ذهن پدیدار میشوند. این فرآیند فکری برای خلق هنر «حرکت غیرارادی» نامیده میشود. «آندره برتون» (André Breto)، بنیانگذار جنبش سورئالیسم، با تکیه بر نظریههای اقتباس شده از زیگموند فروید، ناخودآگاه را سرچشمه تخیل میدانست. برتون معتقد بود که میزان نبوغ هر شخصی بسته به میزان دسترسی به این قلمرو بکر است و شاعران و نقاشان میتوانند به این قلمرو دست یابند. حال اگر واقعیت را به خیال گره بزنیم به جهانی میرسیم که ابرواقعی است.
هنرمندان سورئالیست نظیر خوان میرو، سالوادور دالی، پابلو پیکاسو یا مایکل شُوال و بسیاری دیگر، بهدنبال کشف ذهن ناخودآگاه بهعنوان شیوهای برای خلق هنر بودند؛ نتیجهی این تلاشها منجر به خلق آثار رؤیایی و گاهی عجیب از طریق روشهای متعدد بود. اما سورئالیسم فراتر از یک مکتب هنری بود. جنبش سورئالیسم نهتنها بهدنبال رهایی ذهن از بند عقلانیت و پیشفرضها و همچنین آزادی بیان هنری بود، بلکه دغدغه آزادی سیاسی نیز داشت. بسیاری از هنرمندان سورئالیست در طول دوران حیات خود به فعالیتهای سیاسی روی آوردند و مفاهیم انقلابی نیز بهتدریج بهبخشی از شالوده جنبش سورئالیسم تبدیل شد. این دغدغهها سبب شد تا جنبش سورئالیسم فراتر از جنبش هنری یک سبک زندگی باشد.
ویژگیهای سورئالیسم چیست؟
سبک سورئالیسم بهواسطه تکیه بر قوه خیال هنرمند، بسیار متنوع است اما بهطور کلی آثار هنرمندان سورئالیست را میتوان در دو طیف دستهبندی کرد؛ دسته اول تصاویری واقعی است که در فضای متفاوتی نسبت به زادگاه اصلیشان به کار گرفته میشوند. دسته دوم شامل تصاویری انتزاعی است که در آن، اشیا طوری طراحی میشود که شمایل یک موجود زنده را بازنمایی میکند.
ریشه اصطلاح سورئالیسم
اصطلاح «سورئالیسم» اولین بار در سال ۱۹۱۷ میلادی و در بروشور تئاتری بهنام «باله رژه» ابداع شد. این بروشور نوشته «گیوم آپولینر» (Guillaume Apollinaire)، شاعر معروف فرانسوی بود که از قضا ردپایش در همه جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم میلادی دیده میشود. گیوم آپولینر واژهی سورئال را در ارجاع به ایدهی یک واقعیت مستقل که «تحت نفوذ» واقعیت خودآگاه ما قرار دارد، خلق کرد. البته آن روزها خبری از جنبش سورئالیسم نبود. آندره برتون، بنیانگذار جنبش سورئالیسم، در سال ۱۹۲۴ میلادی اولینبار اصطلاح سورئالیسم را اینگونه تعریف کرد: «خلق بداهه ذهنی کامل بهصورت شفاهی، نوشتاری یا به هر شکل دیگری، بهطوری که عملکرد واقعی ذهن را بدونسانسوز یا هیچگونه ملاحظات زیباییشناختی بیان کند.» اغلب ما سورئالیسم را با هنرهای تجسمی، بهویژه تابلوهای نقاشی، میشناسیم اما نقطه سرآغاز این جنبش از ادبیات بود. داستان جالبی که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
نحوه شکل گیری جنبش سورئالیسم
برای بررسی تاریخچه سورئالیسم باید به دوران جنگ جهانی اول بازگردیم؛ زمانی که اروپا در بحران و ناامیدی فرو رفته بود. در این شرایط، جنبش دادائیسم در زوریخ شکل گرفت که پیروانش با تمام ساختارهای اجتماعی و فرهنگی مخالف بودند. اما این جنبش دوام چندانی نداشت و در ادامه، نظریات زیگموند فروید درباره ضمیر ناخودآگاه تأثیر زیادی بر هنرمندان و اندیشمندان گذاشت. یکی از این افراد آندره برتون بود که در دوران جنگ بهعنوان روانشناس فعالیت میکرد. او تحت تأثیر فروید، مکتب جدیدی را پایهگذاری کرد که از مرزهای واقعیت فراتر میرفت و جهانی نو خلق میکرد. برتون در سال ۱۹۲۴ با انتشار مانیفست سورئالیسم، این جنبش را بهصورت رسمی در پاریس معرفی کرد.
سورئالیسم ابتدا بهعنوان یک جنبش ادبی آغاز شد و با نوشتار خودکار و آزادی ذهن در نگارش، هنجارهای ادبی را شکست. بهتدریج، هنرمندانی چون پابلو پیکاسو، جورجیو د کیریکو، ماکس ارنست و مارسل دوشان این سبک را در هنرهای بصری نیز توسعه دادند. همزمان، مجله «انقلاب سوررئالیستی» برای انتشار آثار سورئالیستها تأسیس شد و دفتر مرکز سورئالیسم در پاریس بهعنوان محل گردهمایی و تبادل نظر هنرمندان راهاندازی شد. این مرکز دارای دو آرشیو بود؛ یکی برای جمعآوری آثار بصری رویاگونه و دیگری برای ثبت فعالیتهای اجتماعی. در سال ۱۹۲۵، سورئالیستها با امضای توافقنامهای، تعهد خود به یک هنر انقلابی مستقل را اعلام کردند.
ایده اصلی جنبش سورئالیسم
سورئالیستهای اولیه مرزهای خودآگاهی و عقلانیت را بهمنظور آزادسازی ذهن ناخودآگاه به چالش کشیدند. برتون این گزاره را «واقعیت برتر» مینامید. برتون معتقد بود هنرمندان با دستیابی به اعماق ناخودآگاه خود میتوانند از سد عقلانیت عبور کنند. این تکنیک که از آن بهعنوان «حرکت غیرارادی» یاد میشود، به هنرمند اجازه میداد چشم بر تفکر آگاهانه که نوعی سانسور ذهن است، ببندد و با تمرکز بر دستیابی به فرآیندهای فکری غیرارادی و تفسیر رویاها، افکار و تصاویری که در ذهنش خلق میشود را آشکار کند. نظریات و تحقیقات زیگموند فروید، پایه اصلی شکلگیری مبانی مکتب سورئالیسم بود؛ بهویژه کتاب تفسیر خواب فروید که بر اهمیت رویاها و ناخودآگاه به عنوان رمزگشای احساسات و امیال انسانی تاکید داشت.
«حرکت غیرارادی» اما محدود به یک سبک یا تکنیک هنری خاص نمیشود. در تمام دههی ۱۹۲۰، هنرمندان بصری به دنبال کشف مفاهیم سورئالیستی در هنر بودند و آزادی کامل خلاقیت را جستوجو میکردند. اولین نمایشگاه سورئالیسم با عنوان «نقاشی سورئالیستی» در سال ۱۹۲۵ در گالری پیر (Pierre) در پاریس برگزار شد؛ این نمایشگاه نقش مهمی در شکلگیری جنبهی بصری این جنبش داشت.
مشخصه آثار سورئالیسم
برخلاف دیگر مکاتب هنری که از طریق موضوعات بصری، انتخاب رنگها یا تکنیکها توصیف میشوند، تعریف هنر سورئالیست کمی دشوارتر به نظر میرسد. هدف اصلی هنرمندان سورئالیست پذیرش حرکت غیرارادی و بیان افکار ناخودآگاه و تخیلات ذهن بود. هنرمندان سورئالیسم با تکیه بر بداهه، رویاها یا ضمیر ناخودآگاه آثار خود را پدید میآوردند. این آثار اغلب نامانوس و گیجکننده است؛ چراکه هنرمند قصد دارد با آشناییزدایی، مخاطب را از محدوده امن پیشفرضهایش خارج و او را به فکرکردن وادار کند. بنابراین، تصویرسازی ذهنی احتمالاً قابل تشخیصترین عنصر در آثار سورئالیسم است. از سوی دیگر، این تصویرسازی از سوی هر هنرمند به شکلی متفاوت تفسیر میشد و همین امر گستره آثار سورئالیسم را وسیعتر از سایر جنبشها میکرد.
همچنین نگاهی به آثار هنرمندان سورئالیسم نشان میدهد، طبیعت یکی از متداولترین تصاویر در آثار هنرمندان این جنبش است؛ بهطور مثال در آثار ماکس ارنست، پرندگان حضور پررنگی دارند. در آثار سالوادور دالی هم اغلب حشراتی مثل مورچه بهچشم میخورد.
هنرمندان اثرگذار بر سورئالیسم
سورئالیسم تنها از جنبش دادا تاثیر نگرفته است. این جنبش در طول تاریخ خود همواره به مکاتب هنری و هنرمندان متعددی اشتیاق نشان داد. «جورجو د کیریکو»، نقاش ایتالیایی که جنبش هنری متافیزیکی را بنیانگذاری کرده بود، یکی از هنرمندان اثرگذار بر جنبش سورئالیسم بود. کیریکو در آثارش اغلب از تصاویر عجیب و غریب و نامانوس استفاده میکرد که برای سورئالیستیها جالب توجه بود.
سورئالیستیها همچنین علاقه زیادی به آثار هنرمندان نسل قبلی خود داشتند؛ هنرمندانی مثل گوستاو مورو، آرنولد بوکلین، اودیلون ردون و هانری روسو که به بدویگرایی، سادهاندیشی یا تصویرسازی گرایش داشتند. سورئالیستها حتی از هنرمندان دوران رنسانس، مثل جوزپه آرچیمبولدو و هیرونیموس بوش، نیز الهام میگرفتند؛ هنرمندانی که در عصر خود متمایز بودند و آثار آنها به مذاق هنرمندان قرن بیستم خوش میآمد و قابل لمستر بود.
تکنیک های سورئالیستی
تکنیکهای هنری آثار هنری سورئالیست بهسبب تاکید فراوان بر آزادی خلاقیت بسیار متعدد هستند. بااینحال، ازآنجاییکه به تصویر کشیدن آثار رؤیایی در هنر سورئالیست بسیار شایع است، شماری از تکنیکها از سوی نقاشان سورئالیست بهمنظور کمک به ثبت افکار ذهن ناخودآگاه خلق شدند. یکی از این تکنیکها طراحی خودکار یا فیالبداهه بود. در این روش هنرمند بدون فکرکردن و بدون قصد قبلی، دست و ذهن خود را آزادانه روی بوم حرکت میدهد و سعی میکند خیالات خود را بدون سانسور و آشفته روی بوم ترسیم کند.
آشناییزدایی و استفاده از اشیا در زمینهای غیر از بافت مرسوم، دیگر تکنیک رایج هنرمندان سورئالیست بود. بهطور مثال، مرت اپنهایم، هنرمند سوئیسی، در اثر معروف «شیء» (Object) فنجان، نعلبکی و قاشق را طراحی کرده است که از جنس خز هستند.
علاوهبر اینها، چند تکنیک مهم دیگر در اغلب آثار سورئالیستی دیده میشود که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- فروتاژ (Frottage): در تکنیک فروتاژ هنرمند کاغذ را روی سطحی بافتدار مثل چوب یا دیوار قرار میدهد و با مداد روی آن میکشد. این کار سبب میشود تا طرحواره و جزئیات ریز سطح بافتدار روی کاغذ نقش ببندد. خروجی این طرحها تا حد زیادی با شانس همراه بود و بیننده میتوانست باقی طرح را در ذهن خود تکمیل کند.
- گراتاژ (Grattage): در این تکنیک ابتدا بوم رنگآمیزی میشود و پس از خشکشدن، رنگ از سطح بوم خراشیده میشود. با این کار روی بوم بافتهایی ایجاد میشود که هنرمند با تماشای این بافتها میتواند، تصاویر پنهان در ضمیر ناخودآگاه خود را کشف کند.
- جسد نفیس (Exquisite Corpse): در این تکنیک هنرمند بخشی از طرح را نقاشی میکند؛ سپس آن قسمت را تا میزند و آن را در اختیار نفر بعدی میگذارد تا قسمت بعدی را او طراحی کند.
اما هنرمندان سورئالیست خود را به یک روش محدود نکردند. مجسمهها، نقاشیها، نقاشی چاپی، نقاشیهای سیاهقلم، آثار ویدئویی و عکاسی و دیگر متدها بخشی از هنر سورئالیست دههی ۱۹۲۰ بودند و به نفوذ خود بر هنرمندان امروزی الهام گرفته از مکتب سورئالیسم ادامه میدهند. بسیاری از هنرمندان سبک سورئالیست نیز اقدام به ترکیب سبکهای مختلف هنری در یک اثر واحد کردهاند؛ آنها در آثار خود به دنبال کشف وجود اشکال قابلشناسایی در کنار تصاویر نامفهوم و سیال برای هدایت ذهن بیننده، بدون فراهم آوردن تفاسیر موجز، هستند.
سورئالیسم در نقاشی
نقاشیهای سورئالیستی را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد.
دسته اول هنرمندانی مثل سالوادور دالی، ایو تانگی و رنه ماگریت است که در سبک «سورئالیسم واقعگرایانه» (Veristic Surrealism) نقاشی میکردند. در این سبک خیال و واقعیت باهم ترکیب میشوند. در واقع نقاش عناصر رویایی که ریشه در خیال او دارد را کاملا واقعگرایانه و با جزئیاتی واقعی نقاشی میکند. نقاشی معروف دالی را به یاد بیاورید که چند ساعت مذاب را به نمایش میگذارد. رنگ در این آثار اغلب یا اشباع یا تکرنگ (Tanguy) بود که هر دو انتخاب حالتی رویایی را منتقل میکند.
دسته دوم هنرمندانی مثل آندره ماسون، مکس ارنست و خوان میرو هستند که از سبک «سورئالیسم خودکار» (Automatic Surrealism) استفاده میکردند. در این سبک نقاش با تکیه بر نقاشی «غیرارادی» بهدنبال نفوذ به ضمیر ناخودآگاه خود بود و بدون برنامهریزی قبلی به دست و ذهن خود اجازه میداد تا روی بوم حرکت کند. این دسته از هنرمندان از تکنیکهای مختلفی ازجمله کلاژ، دودلینگ، فروتاژ، دکالکومانیا (Decalcomania) و گراتاژ برای خلق آثار خود استفاده میکردند.
سورئالیسم در مجسمه سازی
برداشتی که ما از اشیای پیرامون خود داریم، محدود به وضعیت و زمینهای است که همیشه اشیا را در آن دیدهایم؛ حالا چه میشود اگر اشیا در زمینهای متفاوت از زادگاه اصلیشان به کار گرفته شوند؟ این سوالی بود که ذهن برتون را مشغول کرده بود. این نظریهپرداز معتقد بود که از اوایل قرن نوزدهم میلادی مفهوم «شیء» اسیر پیشفرضها بوده است؛ حال اگر بتوان شیء را بهگونهای دید که انگار اولین بار است، میتوان بر این بحران غلبه کرد. همین ایده جرقهای برای ساختن اشیاء سورئال بود.
هدف سورئالیستها حذف شیء از بافت معمول و قراردادن آن در زمینهای غیرمعمول بود که به آن «آشنازدایی» میگفتند. شیء از شرایط عادی خود خارج میشد و در زمینهای نامتجانس و تعریفنشده قرار میگرفت. اگر بخواهیم برخی از معروفترین مجسمهسازان سورئالیست را نام ببریم، بدونشک «ژان آرپ» یکی از آنها است. آرپ که یکی از بنیانگذاران جنبش دادا بود، بعدها به جنبش سورئالیسم پیوست و بهخاطر ساخت اشیای بیومورفیک سهبعدی خود شناخته شده بود. آثار «مریت اُپنهایم»، هنرمند معروف سوئیسی، نیز شامل ترکیبهای عجیبوغریبی بود که اشیاء را از بافت آشنای خود جدا میکرد.
«آلبرتو جاکومتی»، مجمسهساز و نقاش سوئیسی، دیگر هنرمندی بود که آثار سورئال درگیرکنندهای را خلق کرد. آثار جاکومتی به فرم سنتی مجسمهسازی نزدیکتر بود. بسیاری از این مجسمهها فیگورهای دورگه انسان و حشره بودند. «سالوادور دالی» که بیشتر بهسبب نقاشیهایش شناخته میشود نیز دستی بر آتش مجسمهسازی و هنر چیدمان یا همان اینستالیشن داشت. دالی چیدمانهای جالبی ایجاد کرد که از مهمترین آنها میتوان به «تاکسی بارانی» (Rainy Taxi)اشاره کرد. این اثر که در سال ۱۹۳۸ میلادی خلق شده است، خودرویی را به نمایش میگذاشت که مانکنها مسافر آن بودند و لولههای تعبیهشده در خودرو، سبب ایجاد باران در داخل ماشین میشد.
سورئالیسم در عکاسی
عکاسی با امکاناتی که در اختیار هنرمندان قرار میداد تا تصاویری خیالانگیز و عجیب خلق کنند، نقش محوری در جنبش سورئالیسم ایفا کرد. سورئالیستها بهدنبال خلق تصاویر دوپهلویی بودند که مخاطب را فارغ از تصویری که میبیند به فکر فرو برد. امانوئل رادینسکی، عکاس معروف آمریکایی، که بیشتر با نام هنری «من ری» (Man Ray) شناخته میشود، یکی از عکاسان پیشرو سورئالیست است. من ری از تکنیکهایی مثل نوردهی چندگانه، عکاسی بدون دوربین، چاپ ترکیبی، مونتاژ و سولاریزاسیون برای خلق تصاویر سورئال استفاده میکرد. برخی دیگر از عکاسان نیز از تکنیکهایی مثل چرخش یا اعوجاج در خلق آثار فراواقعی خود کمک میگرفتند.
این عکسها همگی در مجلات سورئالیستی مثل «لا رولوشن سورئالیست» (La Révolution surréaliste) و «مینوتور» (Minotaure) منتشر میشدند. سورئالیستها همچنین علاقه زیادی به عکسهای «اوژن آتژه»، عکاس معروف فرانسوی و پدر عکاسی مستند، داشتند. در سال ۱۹۲۶ میلادی مجله «انقلاب سورئالیستی»، مجموعهای از عکسهای آتژه را منتشر کرد. این تصاویر بازتابی از ضمیر ناخودآگاه آتژه عنوان شد که بدون فکر و بهصورت تکانشی ثبت شده بود. عکسها خیابانهای خلوت و ویترین مغازههای پاریس را به نمایش میگذاشت که از دیدگاه سورئالیستها برداشت آتژه از شهر پاریس بهعنوان «پایتخت رویاها» را زنده میکرد.
سورئالیسم در سینما
سورئالیسم اولین جنبش هنری است که وارد سینما شد. سینما در مقایسه با تئاتر امکانات بیشتری برای خلق نماهای عجیبوغریب یا تخیلی داشت و به سورئالیستها اجازه میداد افکار خود را روی صفحه سینما بازنمایی کنند. فیلم صامت ۲۲ دقیقهای «آنتراکت» (Entr'acte) اولین فیلم سورئال سینمای فرانسه و جهان است که در سال ۱۹۲۴ میلادی ساخته شد. رنه کلر و فرانسیس پیکابیا متن فیلمنامه را نوشتند و رنه کلر بهتنهایی آن را کارگردانی کرد.
با این وجود، لقب مشهورترین فیلمساز سورئالیست به «لوئیس بونوئل»، فیلمساز معروف اسپانیایی میرسد. بونوئل با همکاری دالی، دو فیلم کلاسیک «سگ اندلسی» (Un Chien Andalou) در سال ۱۹۲۹ میلادی و «عصر طلایی» (L'Age d'Or) در سال ۱۹۳۰ میلادی را ساخت. هر دو اثر با گسست روایی و تصاویر عجیب و غریب و گاه آزاردهندهشان شناخته میشوند و تاثیر عمیقی بر سینمای سورئالیسم گذاشتند. سالوادور دالی همچنین در فیلم طلسمشده اثر آلفرد هیچکاک که در سال ۱۹۴۵ میلادی ساخته شده است، همکاری داشت و یکی از سکانسهای طلایی این فیلم را طراحی کرد. جوزف کورنل، کارگردان معروف آمریکایی، نیز ازجمله سورئالیستهای معروف آمریکا در دهه ۱۹۳۰ میلادی بود. کورنل فیلمهای سورئالیستی متعددی را روی پرده سینما برد که ازجمله آنها میتوان به «رز هوبارت» ساخته سال ۱۹۳۶ میلادی اشاره کرد.
سورئالیسم در ادبیات
سورئالیسم در ادبیات جنبشی هنری و ادبی است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت و بر بیان ناخودآگاه، رویاها و تخیل آزاد تأکید دارد. نویسندگان سورئالیست، مانند آندره برتون، تلاش میکردند مرزهای منطق و واقعیت را بشکنند و با استفاده از تصاویر غیرمنتظره، تداعیهای آزاد و نثر یا شعری که از قوانین سنتی زبان پیروی نمیکند، آثاری خلق کنند که مستقیماً از ذهن ناخودآگاه سرچشمه میگیرند. این سبک به دنبال کشف لایههای پنهان ذهن انسان و ارائهی حقیقتی فراتر از واقعیت روزمره است.
سورئالیسم در ایران
سورئالیسم در ایران با تأثیرپذیری از جنبش جهانی این سبک، در ادبیات و هنرهای تجسمی نمود پیدا کرده است. در حوزهی ادبیات، نویسندگانی مانند صادق هدایت با آثاری همچون بوف کور، و شاعرانی مانند یدالله رؤیایی در شعر حجم، به خلق فضایی رازآلود، رویاگونه و فراتر از منطق پرداختهاند. در نقاشی نیز هنرمندانی چون بهمن محصص با الهام از سبک سورئالیستی، جهانی پر از نمادها، تخیل و مفاهیم فلسفی را به تصویر کشیدهاند. سورئالیسم در ایران، با درآمیختن عناصر بومی و اسطورهای، رویکردی منحصربهفرد یافته که به بیان ناخودآگاه و دغدغههای اجتماعی و فلسفی میپردازد.
معروف ترین هنرمندان سورئالیست
سالوادور دالی
سالوادور دالی یکی از اولین نامهایی است که به هنگام صحبت از هنرمندان سورئالیست به ذهنها خطور میکند. دالی نیز بهمانند بسیاری از هنرمندان این مکتب، از روشهای مختلفی نظیری نقاشیهای سیاهقلم، نقاشی چاپی و نقاشی برای خلق رؤیاهای خاص و تصاویر توهمآمیز خود استفاده میکرد. برتون هنر دالی را بهعنوان «یک اثر واپسگرایانه با نهایت افراط در خلقِ فرهنگ مدرن» توصیف میکند و به این موضوع اشاره دارد که سبک هنری رازآلودِ وی بینندگان را به کشف مفاهیم ادبی و مذهبی و سایر موضوعات ترغیب میکند.
مایکل شوال
هنرمند معاصر، مایکل شوال، نشان میدهد که چگونه مکتب سورئالیسم در دههی ۱۹۲۰، هنر مدرن امروزی را با نقاشیهای تخیلی و پوچانگاری وی تحت تأثیر قرار داده است. نقاشیهایی که منجر به رشد محبوبیت این سبک در اوایل هزارهی سوم شده است. شُوال نیز بهمانند بسیاری از سورئالیستهای اولیه از موسیقی و شعر برای خلق اشیاء در نقاشیهای مسحورکننده و اغلب استعاری خود استفاده میکند. شوال میگوید: «پوچانگاری نیز بهمانند دیگر ژانرها، قوانین مختص به خود را دارد. اما این ژانر هر چیزی خارج از قوانین و مرزهای عُرفی را در برمیگیرد. پوچانگاری تلاشی برای درک زندگی ما به شیوهای کاملا صحیح است.»
خوان میرو
دیگر نامِ آشنا که زمانی از سوی برتون بهعنوان «سورئالیستترین فرد در میان ما» یاد میشد، خوان میرو است. اگرچه میرو خود را یک سورئالیست نمیداند، اما او بدون شک بسیاری از آثار خود را تحت نفوذ این مکتب خلق کرده است. میرو به خاطر آثار خلقشدهی خود با استفاده از انواع روشها مشهور بود و نقاشیهای وی از هنر فولکلور منطقهی کاتالان و هنر کودکان الهام میگرفت. او بر استفاده از رنگهای پرطراوت و اشکال نامفهوم بهمنظور تحریک احساسات و شگفتزده کردن مخاطب خود تأکید فراوان داشت.
آناتول کراسنیانسکی
دیگر جلوهی مدرن در هنر سورئالیست در آثار آناتول کراسنیانسکی (Anatole Krasnyansky) دیده میشود. اگرچه اساساً موفقیت وی به خاطر نقاشیهای شگفتانگیز او از چشماندازهای معماری است، اما کراسنیانسکی پس از تماشای گروه موسیقی راکِ کیس (KISS)، سبک سورئال را بهبود بخشید. این تجربهی حیرتانگیز، کراسنیانسکی را بر آن داشت تا احساسات خود را از طریق هنرش همراه با شخصیتهای پوشیده و نامفهوم به تصویر بکشد؛ این سبک یادآور تمرکز بر ثبت خودکار افکاری بود که نقاشیهای سورئالیستی در دههی ۱۹۲۰ را شکل میدادند. درحالیکه اشکال کراسنیانسکی در نقاشیهای وی عمده واضح و قابلتشخیص بودند، شخصیتهای نامفهوم «یک چندگانگی از چهرهها» را به نمایش میگذاشتند؛ کراسنیانسکی میگوید این چندگانگی بیانگر چگونگی تطبیق و تغییر انسان در شرایط مختلف است.
مهم ترین زنان سورئالیست
سورئالیسم اغلب جنبشی مردانه تلقی میشود؛ اما اگر تاریخ این جنبش را بهطور دقیق مطالعه کنیم چندین هنرمند زن بااستعداد نیز موفق به نفوذ به حلقه تنگ برتون شدند. برخی از مهمترین این چهرهها عبارتند از:
- دوروتا تنینگ (Dorothea Tanning): در اغلب آثار این نقاش و نویسنده آمریکایی، اغلب زنان جوانی به تصویر کشیده شدهاند که گویی تحت فرمان نیروهای غیبی قرار دارند.
- کی سیج (Kay Sage): این نقاش و شاعر آمریکایی در به تصویر کشیدن سازههای معماری که مثل پارچه بههم میپیچد، مهارت زیادی داشت.
- لئونورا کارینگتون (Leonora Carrington): هنرمند و نویسنده مکزیکی انگلیسی تباری بود که در نقاشیهای گیرا، خودزندگینامه و تا حدی غیرقابل درک او، به شرح تصاویری از جادو، مسخ و کیمیاگری پرداخته است.
- مریت اُپنهایم (Méret Oppenheim): این نقاش آلمانی در بیشتر آثار خود بهسراغ آشناییزدایی از اشیا معمولی میرفت که در زندگی روزمره با آنها سروکار داریم.
- آیلین ایگر (Eileen Agar): این هنرمند بریتانیایی بهخاطر نقاشیها، کولاژها و اینستالیشنهای سورئالیست در جامعه بریتانیا شهرت داشت.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه