آلفرد هیچکاک؛ استاد تعلیق سینمای جهان
- رضا رجب پور
- 1399/4/17
- 0 دیدگاه
آلفرد هیچکاک یکی از نوابغ سینمای دنیا در قرن بیستم میلادی است. آثار وی در ژانر وحشت و معمایی هنوز هم با نقدهای مثبت منتقدان روبروست و در بسیاری از دانشگاههای فیلمسازی جهان تدریس میشود.
آلفرد هیچکاک با نام کامل، سر آلفرد هیچکاک، در ۱۳ اوت ۱۸۹۹ در شهر لندن به دنیا آمد. این کارگردان انگلیسی-آمریکایی با ساخت فیلمهای موفق و تعلیقوار خود، سیل عظیمی از محبوبیت و نقدهای مثبت را در طول زندگی هنریاش به دست آورد. فیلمهای او اکثراً با حسی ترسناک از شوخی و نگاهی غمگین از وضعیت انسانی عجین شده است.
از فیلمهای مشهور هیچکاک میتوان به روانی، پنجره پشتی، سرگیجه و پرندگان اشاره کرد که در ادامه درباره این آثار سینمایی بیشتر خواهید خواند.
سال های آغازین
هیچکاک در لندن و در محلهای بزرگ شد که زمانی پاتوق یک قاتل سریالی به نام جک قاتل بود. فردی که هیچکاک حتی دو دهه بعد نیز همچنان از آن صحبت میکرد. اگرچه هیچکاک بهجز خودش دو برادر و خواهر دیگر هم داشت، اما همواره از سالهای نوجوانی خود با تنهایی و انزوا، همراه با پدری فوقالعاده سختگیر و منضبط، یاد میکرد.
گفته میشود که روزی پدر هیچکاک به آلفرد دستور میدهد تا همراه با یک نوشته به ایستگاه پلیس محلی برود و به آنها بگوید که امروز رفتار خوبی نداشته است. مأمور وظیفه در ایستگاه پلیس از این اتفاق متعجب شده و برای چند دقیقه به آلفرد نگاه میکند. همین مقدار زمان کافی بود تا باعث شود آلفرد دچار ترس از فضاهای بسته شود و از زندانی شدن به خاطر تخلف وحشت کند. این دو ترس بعدها در کارهای هیچکاک نمود یافتند.
هیچکاک بعد از سالهای نوجوانی و قبل از رفتن به مدرسهی مهندسی دریایی و ناوبری در سال ۱۹۱۳، راهی کالج سنت ایگناسیوس (St. Ignatius) شد. او سپس در ادارهی تلگراف دبلیو.تی هنلی (W.T. Henley) مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۱۸ و زمانی که به بخش تبلیغات ورود کرد، در آنجا ماند.
آلفرد که عاشق هنر بود، در سال ۱۹۱۶ در دانشگاه لندن ثبتنام کرد تا بتواند به کلاسهای نقاشی و طراحی برود. مهارت هیچکاک در این عرصه باعث شد تا او در سال ۱۹۲۰ یک پوستر برای فیلمی صامت از شرکت آمریکایی پلیِرز-لاسکی (Players–Lasky) که یک شعبه در آیلینگتونِ بریتانیا داشت، طراحی کند. وقتیکه این شرکت شعبهی خود در بریتانیا را در سال ۱۹۲۲ تعطیل کرد، آلفرد در آیلینگتون ماند. او شروع به کار با فیلمسازان مستقل کرد و با پذیرش مسئولیتهای بیشتر، در کسوت یک کارگردان هنری، طراح تولید، ادیتور، دستیار کارگردان و نویسنده ظاهر شد.
هیچکاک سرانجام اولین فیلم خود را در سال ۱۹۲۵ به روی پرده برد و شروع به ساخت فیلمهای ترسناکی کرد که بعدها به خاطر آنها در سراسر جهان به شهرت رسید. هیچکاک در طول ۶ دهه فعالیت حرفهای در سینما، بیش از ۵۰ فیلم ساخت. اما ۱۰ فیلم وی بسیار موردتوجه قرار گرفت و نظر منتقدان را به خود جلب کرد. نمیتوان نقش هیچکاک در توسعهی سینمای بریتانیا را نادیده گرفت، بهخصوص وقتیکه گفته میشود او اولین کارگردانی بود که فیلم صدادار را در بریتانیا ساخت.
آلفرد هیچکاک را استاد تعلیق سینمای جهان مینامند. هیچکاک آنقدر کار خوب در رزومهی هنریاش دارد که تشریح هرکدام از آنها نیازمند نوشتن دهها مقاله است. حتی انتخاب بهترین فیلمهای هیچکاک نیز کار آسانی نیست. در ادامهی این مقاله، به معرفی مشهورترین آثار هیچکاک به ترتیب زمانی خواهیم پرداخت.
۳۹ پله - ۱۹۳۵
اگرچه هیچکاک تا قبل از ساخت این فیلم، برای مدت تقریباً یک دهه مشغول فیلمسازی بود (اولین فیلم وی در سال ۱۹۲۶ با نام مستأجر: داستانی از لندن مهآلود ساخته شد)، اما ۳۹ پله اولین شاهکار هنری وی محسوب میشود. این اثر که اقتباسی از یک رمان ماجراجویی به همین نام از جان بوکان است، داستان مردی معمولی را روایت میکند که زندگیاش ناخواسته با یک نقشهی جاسوسی بینالمللی گره میخورد. ۳۹ پله در زمان خود بسیار محبوب شد و هیچکاک را بهعنوان استاد فیلمهای جنایی و سراسر تعلیق به دنیای سینما معرفی کرد. انجمن فیلم بریتانیا نیز در سال ۱۹۹۹ فیلم ۳۹ پله را بهعنوان چهارمین اثر برتر فیلمسازی این کشور در قرن بیستم معرفی کرد.
بانو ناپدید می شود - ۱۹۳۸
فیلم «بانو ناپدید میشود» داستانی اسرارآمیز، بر اساس رمانی به نام «چرخها میچرخند» از اِتِل لینا وایت، است و داستان زنی زیبا به نام آیریس را روایت میکند که با قطار به یک سفر درونقارهای در اروپا میرود. آیریس چرتی کوتاه در قطار میزند، اما پس از بیدار شدن، متوجه میشود که پیرزنی که در کوپه همراهش بود ناپدید شده است. وقتیکه دیگر مسافران قطار وجود چنین پیرزنی را رد میکنند، آیریس دست به دامن نوزاندهای خوشقیافه برای کمک و برملا کردن این توطئه میشود. فیلم بانو ناپدید میشود، آخرین فیلم هیچکاک در سرزمین مادری خود، پیش از عزیمت به آمریکا است و در آن زمان بیشترین فروش گیشه در تاریخ را نصیب این کارگردان نامآشنا کرد. همچنان پس از گذشت ۸۰ سال از ساخت این فیلم، بانو ناپدید میشود جذاب و هیجانانگیز است. در این فیلم، ترکیبی از تعلیق، کمدی و روایتی عاشقانه به چشم میخورد.
سایه یک شک - ۱۹۴۳
فیلم محبوب آلفرد هیچکاک از میان تمامی فیلمهای وی، سایهی یک شک است. هیچکاک در سال ۱۹۴۳ فیلمی هیجانانگیز و ترسناک را به روی پرده میبرد که در آن زنی جوان به نام چارلی، آرامآرام متوجه میشود که دایی عزیز وی یک قاتل زنجیرهای است. دایی چارلی که ازقضا نام وی نیز چارلی است، مردی خوشبرخورد و مهربان است و بازی تحسینبرانگیز ژوزف کاتن در این نقش، نمونهای از عشق و علاقهی هیچکاک در به بازی گرفتن انتظارات مخاطب را به نمایش میگذارد. بیشتر منتقدان پس از تماشای این فیلم، تواناییهای هیچکاک را تحسین کردند.
مطالب مرتبط
بهترین ایرلاین های دنیا در سال ۲۰۲۴ کدامند؟ جعبه سیاه هواپیما، شاهد خاموش و رازگشای حوادث هوایی ترمینال های فرودگاه مهرآباد، صفر تا صد امکانات و پروازهابدنام - ۱۹۴۶
از میان تمامی شاهکارهای هیچکاک، فیلم بدنام را میتوان بهترین اثر وی تلقی کرد. این فیلم هرچه از زمان ساخت آن میگذرد، معروفتر و جذابتر میشود. بدنام به لطف فیلمنامهی قوی از بن هکت که درک بالایی از روانشناسی انسانی داشت و همچنین بازیهای عالی از کری گرنت و اینگرید برگمن، یکی از مقبولترین داستانهای عاشقانه در تاریخ سینما است. دوربین هیچکاک در سراسر این درام جاسوسی به شکلی واضح و جسورانه به حرکت درمیآید و اثری نفسگیر را خلق میکند. میراث بدنام همچنان زنده است. درواقع، به نظر میرسد که حالا فیلمسازان جوان بیش از همیشه این فیلم را منبع الهام خود میدانند. دیمین شِزِل، کارگردان فیلم لالالند نیز اشارهای کوتاه به این اثر در فیلم خود میکند. بدنام روایتی تصویری در بهترین نوع خود است و میتوان آن را با چراغهای شهر، اثر چارلی چاپلین، مقایسه کرد.
غریبه ها در قطار - ۱۹۵۱
یک سوءتفاهم میان یک تنیسباز جوان و یک بیمار روانی کاریزماتیک منجر به یک آشفتگی سرگیجهوار از جنایت و تهدید در یکی از پرزرقوبرقترین و هیجانانگیزترین فیلمهای هیچکاک میشود. فیلم غریبهها در قطار که اقتباسی از رمان پاتریشیا هایاسمیت با نام غریبهها است، با نقدهای مثبت و منفی فراوانی در زمان انتشار موجه شد. برخی از منتقدان روایت شلخته و بسیار پیچیدهی داستان را به باد نقد گرفتند. این فیلم همچنین دارای طنز تلخ است. بسیاری از مدارس فیلمسازی در جهان، با کمک این فیلم انتخابهای جسورانه و خیرهکنندهی هیچکاک را به دانشجویان خود میآموزند.
پنجره پشتی - ۱۹۵۴
چشمچرانی موضوعی است که هیچکاک همواره در سراسر حرفهی هنری خود آن را دنبال کرد، اما هرگز بهوضوح و بهاندازهی فیلم پنجرهی پشتی به آن نپرداخت. این فیلم رازآلود، روایت مردی است که به هنگام دید زدنِ بیرون از پشت پنجره، شاهد یک قتل بود. یکی از بزرگترین دلایلی که پنجرهی پشتی خیلی بیشتر از دیگر تعلیقهای جنایی محبوب شد، دوستداشتنی بودن شخصیتهای آن بود. استاد تعلیق همچنین در بازی گرفتن از هنر ستارگان در پنجرهی پشتی، جادو کرد و جیمی استوارت علیرغم اینکه در تمام مدت فیلم بر روی صندلی چرخدار نشسته بود، یک بازی خارقالعاده از خود به نمایش گذاشت. پنجرهی پشتی همچنین نقطه عطف بازیهای گرِیس کلی بود که او را از یک دختر دلربا، محجوب و گوشهگیر به شخصیتی ماجراجو و ریسکپذیر تبدیل کرد.
سرگیجه - ۱۹۵۸
سرگیجه عمدتاً به خاطر ساختار نامتعارف و روایت مطلقاً غمگین آن، یک شکست اقتصادی و هنری به هنگام نمایش بود. اما این اثر حالا بهعنوان یکی از برگزیدهترین فیلمهای تاریخ شناخته میشود. سرگیجه عمیقترین و شخصیترین فیلم هیچکاک است و ترکیبی تمامنشدنی از مردانگی و ترس در آن موج میزند که ازقضا خوراک مدارس فیلمسازی است. سرگیجه از نگاه هنری، به لطف موسیقی تکاندهنده و مسحورکنندهی برنارد هرمان و فیلمبرداری رابرت بورکس که از رنگ برای اضافه کردن لایههایی از معنا به روایت استفاده کرد، مستکننده است. مخاطب سال ۱۹۵۸ هنوز آمادهی پذیرش جیمی استوارت دوستداشتنی در نقشی متفاوت با انبوهی از یاس و ناامیدی نبود، اما او در این نقش عالی ظاهر شد. بسیاری از منتقدان آن دوران از بازی خشک و بیروح هنرپیشهی زن، کیم نواک انتقاد کردند، اما او بهعنوان یک قربانی شکنجههای روانی که تلاش میکند احساسات خود را بهمنظور زنده ماندن سرکوب کند، عالی نقشآفرینی کرد. تمام زوایای این فیلم فوقالعاده هستند و نبوغ هیچکاک را بازتاب میکنند.
شمال از شمال غربی - ۱۹۵۹
هیچکاک پس از اثر ناموفق سرگیجه در گیشه، به سراغ ساخت محبوبترین فیلم عامهپسند خود رفت. او در همکاری با فیلمنامهنویس باهوش و توانایی چون ارنست لمان، فیلمی برای همه ساخت. فیلمی پر از شوخطبعی تا سرحد انفجار، عاشقانه تا سرحد غشوضعف و تعلیقی تا سرحد مرگ. هیچکاک در این فیلم نیز به نحو احسن از هنرمندانی چون کری گرانت بازی گرفت و شاید بتوان گفت شمال از شمال غربی بهترین بازی گرانت در طول دوران حرفهایاش باشد.
پرندگان - ۱۹۶۰
پرندگان که بر اساس داستانی کوتاه از دافنه دوموریه ساخته شده است، فضای درام غالب در آثار اولیهی هیچکاک را ندارد، اما اثری فوقالعاده و در کلاسی متفاوت در ژانر وحشت است. پرندگان مهارت هیچکاک در تبدیل دستهای از کبوتران و کلاغها به برخی از شرورترین موجودات تاریخ در دنیای سینما را به رخ میکشاند. ۶۰ سال بعد بازتولیدی از این فیلم در هالیوود ساخته شد، اما بهسختی میتوان پذیرفت که این اثر حتی ذرهای هم به اثر اصلی نزدیک باشد. این اتفاق نشان از هوش بالای هیچکاک در آن زمان دارد.
روانی - ۱۹۶۰
اینجاست که وحشت مدرن فرامیرسد. ازآنجاییکه داستان این فیلم به بیرون درز کرده بود، هیچکاک سالنداران سینما را قانع کرد تا اجازه ندهند منتقدان سینمایی در اکران اولیهی فیلم به نقد این اثر بپردازند. هیچکاک برای اینکه داستان فیلم را از لو رفتن حفظ کند، هیچ تیزری از روانی نساخت. روانی اما تبدیل به پرفروشترین فیلم سیاهوسفید تاریخ شد و به دلیل محتوای ترسناک آن تا ۲۵ سال بعد درجهی R را دریافت کرد. به این معنی که تنها افراد بالای ۱۷ سال حق تماشای آن را داشتند. حالا تقریباً ۶۰ سال از ساخت روانی میگذرد، اما این اثر همچنان ترسناک است و مو را به تن بیننده سیخ میکند. شاید بتوان روانی را رادیکالترین و پیشروترین فیلم هیچکاک در طول زندگی هنری وی نامید. صحنهی قتل در زیر دوش در این فیلم، از چنان اهمیتی برخوردار است که در بسیاری از آکادمیهای هنر فیلمسازی جهان تدریس میشود.
آثار دیگر هیچکاک
هیچکاک علاوه بر ساخت آثار فاخر مذکور، در طول ۶ دهه فعالیت حرفهای فیلمهای بسیار دیگری نیز ساخت که از مهمترین آنها میتوان به رِبِکا، مارنی، گرفتن یک دزد، خبرنگار خارجی، تلفن اِم را به نشانه مرگ بگیر، خرابکاری، مردی که زیاد میدانست، طناب، طلسم و من اعتراف میکنم اشاره کرد.
میراث هیچکاک
اگرچه آلفرد هیچکاک در طول حیات خود فیلمهای تأثیرگذار فراوانی ساخت و جوایز بیشماری گرفت و بسیاری از منتقدین را با کارهای خود شگفتزده کرد، اما هرگز موفق به بردن جایزهی اسکار نشد. او متخصص ساخت تریلرهای روانشناسانه و مرموز بود و همواره تلاش میکرد تا آثارش بینقص و کامل جلوه کنند. هیچکاک در سال ۱۹۷۹ جایزهی یک عمر دستاوردهای هنری انجمن فیلمسازان آمریکا را دریافت کرد و یک سال بعد، درحالیکه مشغول ساخت فیلمی دیگر بود، در ۲۹ آوریل ۱۹۸۰ و در خواب از دنیا رفت. یاد هیچکاک تا دو سال بعد توسط آلما رویل، موسم به بانو هیچکاک، شریک زندگی، دستیار هنری و نزدیکترین یاور وی، زنده نگاه داشته شد. آلما نیز در سال ۱۹۸۲ درگذشت.
حقایقی شگفت انگیز در مورد آلفرد هیچکاک
- هیچکاک همیشه ترس از «تحت پیگرد قانونی قرار گرفتن» داشت.
- هیچکاک کار خود را با فیلمهای صامت شروع کرد.
- هیچکاک بیشتر رمز و راز کار خود را از فردریش ویلهلم مورنائو، کارگردان شهیر آلمانی، فراگرفت.
- اکثر فیلمهای اولیه هیچکاک از بین رفتهاند، اما بهتازگی یک فیلم صامت از وی در نیوزیلند کشف شده است.
- هیچکاک اولین کسی بود که صدا را به سینمای بریتانیا آورد.
- هیچکاک حتی در دورانی از حرفهی خود، بهعنوان مجری، جلوی دوربین رفت و برنامهی محبوب «هیچکاک تقدیم میکند» را اجرا کرد.
- تقریباً میتوان گفت که آثار آلفرد هیچکاک دائرهالمعارفی برای دنیای سینمای امروزی ما هستند.
- هیچکاک مستندی در مورد هولوکاست نیز ساخته است.
- هیچکاک اصلاً دوست نداشت تا ۵ اثر برجستهی وی به نمایش عمومی درآید. سرگیجه، طناب، مردی که زیاد میدانست، پنجرهی پشتی و دردسرِ هری این ۵ اثر را شامل میشدند.
- هیچکاک بعد از فیلم سرگیجه دیگر نمیخواست با جیمی استوارت همکاری کند.
- هیچکاک هزینهی تولید فیلم روانی را شخصاً متقبل شد.
- پس از ساخت فیلم روانی و به دلیل نگرانیهای هیچکاک از لو رفتن داستان، حتی ملکه هم اجازه نداشت در اکران اولیه این فیلم حضور یابد.
- هیچکاک عاشق فیلمهایی بود که به سبک خودش ساخته نشده بودند.
- هیچکاک هرگز برندهی جایزه اسکار نشد.
{{totalCount}} دیدگاه