گرافیتی چیست؟ آغاز هنر گرافیتی چه زمانی بود؟
- رضا رجب پور
- 1398/7/9
- 1 دیدگاه
گرافیتی در نیمه ی دوم قرن بیستم در آمریکا ظهور کرد و به سرعت در شهرهای دیگر اروپا نیز گسترش یافت. دیوار ساختمان ها، تونل های مترو، واگن های قطار و حتی علائم خیابانی در خیابان ها از اهداف هنرمندان گرافیتی برای آثار خود محسوب می شوند.
پدیدهای که امروزه در سراسر جهان از آن بهعنوان «هنر گرافیتی» یاد میشود. این هنر از فیلادلفیا در اواخر دههی ۶۰ میلادی از سوی دیوارنویسانی چون کورنبید (Cornbread) و کول اِرل (Cool Earl) آغاز شد. جنبشی که بهسرعت در شهر نیویورک گسترش یافت و نامها و نامهای مستعار بر روی ساختمانها، صندوقهای پست، باجههای تلفن، تونلهای مترو، اتوبوسها و درنهایت واگنهای قطار ظاهر شدند.
تاکی ۱۸۳ (Taki 183) که نام آن در سراسر نیویورک به چشم میخورد، در سال ۱۹۷۱ با مجلهی نیویورکتایمز مصاحبهای انجام داد. نام واقعی تاکی، دیمیتریوس و ۱۸۳ نام خیابان محل زندگی تاکی بود. این جوان یونانی نام خود را تقریباً در همهجا در حین ساعات کاری خود بهعنوان یک نامهبر نوشت. جو ۱۳۶، اِل ۱۵۹، یانک ۱۳۵ و خولیو ۲۰۴ از دیگر نامهایی بودند که بر روی در و دیوار شهر در آن زمان به چشم میخوردند.
تعریف گرافیتی
گرافیتی که از واژهی ایتالیایی گرافیو به معنی «خطخطی» یا «خراش» میآید، تاریخچهای طولانی دارد. برای مثال، علامت زدن در خرابههای روم باستان، در بقایای شهر تیکال (از اقوام مایاها) در آمریکای مرکزی، در صخرههایی در اسپانیا متعلق به قرن شانزدهم و در کلیساهای انگلیسی قرون وسطی نیز دیده میشود.
گرافیتی در طول قرن بیستم در آمریکا و اروپا ارتباط تنگاتنگی با گروههای تبهکار داشت؛ گروههایی که از این هنر برای اهداف مختلف بهره میبردند: برای مشخص کردن قلمروی خود، برای ادای احترام به اعضای باند خود که کشته شدهاند، برای اعلام انجام عملی خلاف و فخر فروختن و درنهایت برای به چالش کشیدن باندهای رقیب بهعنوان پیش درآمدی برای درگیریهای خشن.
گرافیتی بهطور ویژه در مراکز شهری مهم در سراسر جهان، بهخصوص آمریکا و اروپا، مشهور بود؛ ایستگاههای مترو، بیلبوردها و دیوارها اهداف مشترک برای هنر گرافیتی محسوب میشدند. در دههی ۱۹۹۰ شیوهی جدیدی از گرافیتی با عنوان «علامت زدن» ظهور کرد که استفادهی تکراری از یک نماد واحد یا مجموعهای از سمبلها برای علامت زدن قلمرو را در برمیگرفت. این نوع از گرافیتی بهمنظور جلبتوجه بیشتر مردم، در مناطق راهبردی و مرکزی محلهها نمایان شد.
گرافیتی از نگاه بینندگان، نوعی از هنر عامه محسوب میشود که سنت نقاشیهای دیواری را به سفارش انجمن آمریکایی وُرکس پروگرس (Works Progress) از پروژهی هنر فدرال در خلال رکود بزرگ و اثر دیگو ریویرا (Diego Rivera) در مکزیک ادامه میدهد.
آثار شگرف گرافیتی نیز میتوانند بهمانند نقاشیهای دیواری ارزشمند این هنرمندان، به یک محله زیبایی ببخشند و علایق یک جامعهی خاص را مطرح کنند. برای مثال، گرافیتی در بسیاری از محلههای اسپانیاییزبان آمریکا، بسیار استادانه و دقیق کشیده میشود و از سوی بسیاری بهعنوان نوعی از هنر شهری به شمار میآید. سؤال این است که آیا چنین کاری یک هنر مبتکرانه محسوب میشود یا اینکه یک مزاحمت عمومی است که جنجالهای فراوانی به پا میکند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، گرافیتی به طرز عجیبی در اواخر قرن بیستم در نیویورک به شهرت رسید. آثار گرافیتی بزرگ با نقاشیهای استادانه و رنگارنگ، با اسپری بر روی دیوار ساختمانها و واگنهای قطار نقش بستند و چشمانداز شهری را تحت تأثیر قرار دادند. اشتیاق دنیای هنر نسبت به هنرمندانی که به اجرای هنر در خارج از گالریهای سنتی میپرداختند، علاقه برای این شیوه از بیان عقاید را تحریک کرد.
هنرمندانی نظیر کیت هرینگ و ژان میشل باسکیات به خاطر گرافیتیهای خود به شهرت رسیدند و از فرصت مشهور شدن از این راه برای موفقیت در حرفهی خود بهعنوان نقاشان معرفیشده از سوی گالریهای برتر استفاده کردند.
فرهنگ هیپ هاپ در اروپا و آمریکا
فرهنگ هیپهاپ که از قبل در آمریکا به شهرت فراوان رسیده بود، شروع به پیشرفت در اروپا در اوایل دههی ۸۰ میلادی کرد. آهنگ «پِلَنت راک» از رپر مشهور آفریکا بامباتا به شهرت جهانی رسیده بود، دیوارنویسان گرافیتی در نیویورک برای نمایش آثار خود در گالریهای هنری به اروپا دعوت میشدند و رقصندگان رقص برِیک دنس نظیر راک استدی کرو (Rock Steady Crew) شروع به برگزاری تورهای سراسری خود کردند.
هنر هیپهاپ و نقاشی با اسپری از طریق تلویزیون و رسانه ترویج میشد. گرافیتی در کلیپهای ویدئویی مشهور، موزیکها و کتابها بهطور پیوسته به چشم میخورد.
فیلمهایی نظیر «استایل وارز» از تونی سیلور و هنری چالفانت و «وایلد استایل» از چارلی آهاران به ترویج و تشریح فرهنگ نقاشی با اسپری و معرفی هنرمندان جوان نظیر زفیر (Zephyr)، دوندی وایت (Dondi White)، لی (Lee) و سین (Seen) میپرداختند که حالا تبدیل به ستارگان راک در عرصهی نوظهور فرهنگ هیپهاپ در اروپا شده بودند.
کتاب هنری چالفانت و مارتا کوپر با عنوان «هنر زیرزمینی» خیلی سریع تبدیل به کتاب مقدس هنر گرافیتی برای هنرمندان جوان، از لسآنجلس تا آمستردام، شد. دومین کتاب چالفانت با عنوان «هنر قوطی اسپری» در سال ۱۹۸۷، این جنبش را بر دیوارهای سراسر دنیا به ثبت رسانید. مدتزمان زیادی از تثبیت این هنر در اروپا در اواخر دههی ۸۰ میلادی میگذشت و گرافیتی با قدرت به کار خود ادامه میداد.
دیوارنویسانی از هر دو قاره حالا مرتباً باهم دیدار میکردند و اطلاعات خود را از طریق کتابچههای اختصاصی و عکسهای گرفتهشده از آثارشان بر روی واگن قطارها و دیوارهای شهر به اشتراک میگذاشتند. حالا بزرگترین جنبش هنری تمام دوران متولد شده بود و بچههای آن از سراسر دنیا هماکنون در حال نقاشی دیوارهای شهرها با کمک اسپری هستند.
نقاشی با اسپری
تا سال ۱۹۳۷، دیوارنویسی از خیابانها به واگنهای قطار کشیده شده بود و بهسرعت میرفت تا تبدیل به هنری رقابتی شود. در این زمان، اغلب دیوارنویسیها شامل نوشتن نام فرد میشد. نویسندگان تا جای ممکن نام خود را بر روی واگنها مینوشتند و وقتیکه از ایستگاهی به ایستگاه دیگر میرفتند، این کار را در داخل واگنها هم تکرار میکردند. زمان زیادی طول نکشید که آنها متوجه شدند میتوان نام خود را درون ایستگاههای قطار همراه با کمی زمان بیشتر برای نقاشی نوشت و دستگیر هم نشد.
این مفهوم و شیوهی بمباران کردن، امروزه بسیار محبوب است. هر خط قطار دارای شاه خود است. یک شاه، نویسندهای است که آثارش بیشتر از همه دیده شده، بزرگتر و زیباتر است. شاهان از سوی دیگر نویسندگان تکریم میشوند و دیوارنویسان گاهی از شاه میخواهند تا به او در کشیدن نقاشیها در طول شب کمک کنند.
در سال ۱۹۷۵ تمام استانداردها تعیین شدند. یک مکتب جدید میرفت تا مزیتهای بنیادهای هنری که توسط نسلهای پیشین در شهری در میانهی یک بحران اقتصادی تثبیت شده بود را تکه و پاره کند. شهر نیویورک ورشکست شده بود، درنتیجه سیستم حملونقل بهسختی اداره میشد. این امر منجر به سنگینترین بمباران نقاشی در طول تاریخ شد.
دیوارنویسان و نقاشان گرافیتی شروع به افزایش ابعاد حروف خود کردند و همچنین اطراف آنها را نیز با رنگهای متنوع آراستند. افشانههای دیگر محصولات به شکل اسپری، میتوانستند حروفی با ضخامت بیشتر خلق کنند و منجر به پیشرفت در این شاهکارهای هنری شوند. خیلی سخت است که بگوییم اولین شاهکار هنری متعلق به چه کسی بود اما این عنوان بهطور مشترک به سوپر کول ۲۲۳ از محلهی برونکس و وَپ (Wap) از محلهی بروکلین رسید. هرچه حروف ضخیمتر بودند، شانس مشهورتر شدن آن نام بیشتر میشد.
دیوارنویسان درون حروف را با چیزی که به نظر آنها «طراحی» بود، تزئین میکردند. در ابتدا با نقطههای ساده و سپس با خطوط زیگزاگی، ستاره و خطوط شطرنجی. طراحیها تنها محدود به خلاقیت هر دیوارنویس میشدند. میشد بسیاری از سبکهای متفاوت را بر روی واگنهای قطار مشاهده کرد؛ از تصاویر و شخصیتهای کارتونی برای به تصویر کشیدن حروف استفاده میشد. هر سبک نام خود را داشت؛ از بالا به پایین، حروف توپر، بلاک باسترز، حروف خمیده و بسیاری دیگر.
برای مثال، سبک حروف حبابی از سوی هنرمندی با نام مستعار فِیز تو (Phase II) ابداع شد. دیگر سبک موجود، سبکی کاملاً پیچیده از طراحی حروف بود که به سمت کلماتی کاملاً ناخوانا برای عابران پیاده میرفت. دیوارنویسان نام این سبک را «سبک وحشی» گذاشته بودند.
کشیدن نقاشی بر روی قطارهای زیرزمینی در ایستگاههای راهآهن، در زمانی که در جای خود در طول شب پارک بودند، کار آسانی نبود. هنرمندان باید ریسکهای فراوانی، از خطر برقگرفتگی تا تعقیب شدن از سوی پلیس عملیات خرابکارانه، را به جان میخریدند. هیچکدام این خطرات دیوارنویسان سختکوش را برای بیان عقایدشان محدود نکرد؛ آنها هر بار برای یک گرافیتی جان خود را به خطر میانداختند.
مطالب مرتبط
بهترین ایرلاین های دنیا در سال ۲۰۲۴ کدامند؟ جعبه سیاه هواپیما، شاهد خاموش و رازگشای حوادث هوایی ترمینال های فرودگاه مهرآباد، صفر تا صد امکانات و پروازهاسازمان امور حمل و نقل شهری گرافیتی ها را پاک می کند
سازمان امور حملونقل شهری نیویورک بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵، حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار برای پاک کردن گرافیتیها از شبکه حملونقل خرج کرد که بینتیجه ماند. برای مثال، پاک کردن یک گرافیتی به ابعاد یک مترمربع حدود ۷۵۰ دلار هزینه دارد؛ درنتیجه هزینه تمامشده برای یک واگن قطار ۷۸,۰۰۰ دلار میشود. این کار با فشار آب بالا و یک مادهی شیمیایی خاص انجام میشد. هنرمند گرافیتی، بلِید (Blade)، از سال ۱۹۷۸ به بعد صدها اثر هنری خود بر روی واگنهای قطار را از دست داد.
بااینحال این روش برای واگنهای قدیمیتر قطار، موسوم به تابوت (ساختهشده در دههی ۵۰ میلادی) و همچنین واگن قطارهای صاف، جوابگو نبود. در این قطارها تنها بخشهایی از گرافیتی پاک شدند و باقی قسمتهای فولادی واگنها در معرض زنگزدگی قرار گرفت. حتی واگنهای موسوم به «تابوت» نیز با این کار کثیفتر از قبل شدند.
نقاشی دیواری
در انتهای عصر قطارها بود که دیوارنویسان نیویورکی به سراغ اهداف جدیدی رفتند. بسیاری از آنها افکار خود را در قالب نقاشی دیواری به نمایش گذاشتند، درحالیکه نقاشی بر روی واگنهای قطار در اروپا همچنان ادامه داشت. اگر گرافیتی همچنان میتوانست در ایستگاههای قطار کپنهاگ و آلمان دیده شود، پس میتوانست راه خود به برخی از شوراهای شهر را نیز در پیش بگیرد.
بسیاری از شهرها اقدام به برپایی رویدادهای هیپهاپ و دعوت از دیوارنویسان برای کشیدن نقاشیهای استادانهی خود بر روی دیوارها کردند. با این اقدام، هنرمندانی چون تاتس کرو (Tats Cru) و مک کرو (Mac Crew) از نیویورک و گریمتیم (GrimTeam) از پاریس تبدیل به نقاشان دیواری حرفهای شدند.
دیوارنویسان قدیمی از نیویورک در فستیوال کازموپولایت (Kosmopolite) در شهر بانیوله (Bagnolet) در نزدیکی پاریس، اقدام به کشیدن آثار خود در کنار نسلهای جوانتر اروپایی کردند. در این فستیوال بود که طیف گستردهای از فیلمهای مستند نظیر «دیوارنویسان»، «تروماک»، «دستان کثیف» و «جنگ وحشی» در ارتباط با علایق متفاوت هنرمندان گرافیتی ساخته شد.
پست گرافیتی
علاقه به نمایش گرافیتی بر روی بوم نقاشی نیز به همان سرعت پراکنده شدن این هنر بر در و دیوار شهر، رشد کرد. در سال ۱۹۷۲، هوگو مارتینز، جامعهشناس کالج سیتی در نیویورک، به پتانسیل مشروع هنری برای نسل اول دیوارنویسان گرافیتی اشاره کرد. انجمن هنرمندان گرافیتی و مارتینز به سراغ انتخاب برترین هنرمندان گرافیتی از سراسر شهر و معرفی آثار آنها به شیوهای رسمی در یک گالری هنری کردند.
انجمن هنرمندان گرافیتی فرصتهایی را فراهم آورد که اصلاً برای این هنرمندان در دسترس نبود. گالری رِیزِر (Razor) تلاشی موفقیتآمیز از سوی هوگو مارتینز برای نمایش آثار هنرمندان مشهور بود؛ فیز تو، میکو، کوکو ۱۴۴، پیستول، فیلنت ۷۰۷، باما، اسنِیک و استیچ وان، از جمله هنرمندانی بودند که آثارشان در این گالری به نمایش درآمد. در سال ۱۹۷۳ مقالهای در مجلهی نیویورک با عنوان «محبوبترین آثار گرافیتی» منتشر شد که میتوان از آن بهعنوان تصدیق اولیهی پتانسیل هنریِ هنرمندان زیرزمینی در جامعه یاد کرد.
گالریهای هنری نیویورک در اوایل دههی ۸۰ میلادی نظیر فشن مودا، گالری فان متعلق به پتی آستور و اندکی بعد سیدنی جنیس شروع به نمایش آثار گرافیتی بر روی بوم بهمنظور گشودن افقهای جدیدی به روی آنها کردند. این گالریها و همچنین گالریهای بعدی، عوامل مهمی در گسترش هنرمندان دیوارنویس در قارههای دیگر بودند.
خریداران آثار هنری در اروپا متوجه این جنبش شدند و با روی باز از این شیوهی هنری جدید استقبال کردند. در این دوران آثار متعددی از نقاشانی چون دوندی وایت، لی، زفیر، لیدی پینک (Lady Pink)، دِیز (Daze)، فیوچرا ۲۰۰۰ (Futura 2000)، کرش (Crash) و رامِلزی (Rammellzee) به نمایش درآمدند.
نمایش آثار این نقاشان در هلند در موزهی فن بونینگن در روتردام (در سال ۱۹۸۳) و موزهی خرونینگر (در سال ۱۹۹۲) با عنوان «آمده از زیرزمین»، به موفقیت عظیمی دست یافت. منتقدان و کلکسیونرهای هنری با نظری مثبت در مورد این آثار صحبت میکردند و این رویدادها تأثیر عمیقی بر توسعه و ترویج هنر خیابانی در اروپا داشتند.
امروزه هنرمندان قدیمی از سوی موسسهها و موزههای معاصر متعلق به آثار پست گرافیتی شناسایی میشوند. حالا نقاشیها و تندیسهای آنها در حراجیها و گالریهای هنر زیبا در سراسر دنیا به فروش میرسد.
هنر خیابانی
امروزه، ما برای کشف هنر خیابانی، بهعنوان یک جنبش محبوب و سرزندهی هنری، به خیابانهای شهری در سراسر جهان سفر میکنیم. هنر خیابانی را میتوان بر روی دیوار ساختمانها، پیادهروها، علائم خیابانی و حتی سطلهای زباله، از توکیو تا پاریس و نیویورک، پیدا کرد. این نوع بهخصوص از هنر میتواند در قالب نقاشی، مجسمه، لباس و حتی برچسب دیده شود.
جایگاه بینالمللی این هنر با حمایت وبسایتها، جوامع هنری، کتابها و مجلهها همراه است. هنر خیابانی تبدیل به بخشی از یک فرهنگ بصری جهانی شده است. امروزه، حتی موزهها و گالریهای هنری نیز اقدام به جمعآوری آثار هنرمندان خیابانی میکنند.
هنر خیابانی امروزی اشکال فراوانی دارد. یکی از فرمهای آن مشهور به نام هنرمند خیابانی نیویورکی، سوون (Swoon)، است. سوون اقدام به خلق آثاری از افرادی میکند که در اطراف خود میبیند. او از افراد عکس گرفته و تصاویر کاغذی آنها با جزئیات دقیق را، پس از بریدن، در آثار خود میچسباند. سوون این تصاویر در ابعاد واقعی یک انسان را بر روی دیوارهای مناطق مختلف نیویورک نصب میکند.
برای مثال، یکی از آثار وی، پسربچهای در حال بازی کردن است. او صورت خندان خود را برگردانده و به نظر میرسد که در حال دویدن از دور است. خطوط نقاشیهای سوون انرژی و جنبش را در تصاویر بازتاب میکنند.
مبارزه با گرافیتی
بسیاری از مراجع قضایی، قوانینی را علیه گرافیتی بهعنوان عملی خرابکارانه وضع کردهاند. بهعلاوه، این عمل در برخی از کشورها با مجازات سنگینی همراه است. برای مثال، خاطیان در سنگاپور در معرض خطر زندانی شدن قرار دارند. بسیاری از مراجع قضایی در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به دنبال راهی برای کاهش و حذف گرافیتی بودند. آنها بیم آن را داشتند که این هنر جامعه را بهسوی پستی و زوال بکشاند.
منابع عظیمی صرف حذف و پاک کردن نقاشیهای دیواری از خیابانها شدند و حتی برخی از شهرها اقدام به معرفی برنامههای مخصوص یا دیوارهای مجاز برای فراهم آوردن فرصتهای قانونی برای جوانان بهمنظور نمایش خلاقیت هنری آنها کردند.
ایده های اصلی هنر خیابانی
- مهمترین ویژگی هنر خیابانی، زودگذر بودن آن است. تمامی آثار گرافیتی غیرمجاز ریسک حذف یا کشیده شدن یک نقاشی دیگر از سوی مقامات محلی یا دیگر هنرمندان بر روی خود را میپذیرند. هیچکس خود را مالک یک دیوار نمیداند و آن را نمیخرد. بینندگان شاهد یکی از آن دسته از آثار هنری هستند که دوام چندانی ندارد. این موقتی بودن موجب خلق یک بیواسطگی و انرژی پیرامون اثر میشود.
- هنر خیابانی اغلب میتواند بهعنوان ابزاری برای ترویج تفکرات شخصی یک هنرمند پیرامون معضلات اجتماعی معاصر دیده شود، زیرا امروزه نماهای شهری همان نقشی را ایفا میکنند که تریبونهای سخنرانی قدیمی بر عهده داشتند. دیوارهای شهر مکانی برای ترویج عقاید یک هنرمند در مورد مسائل مختلف، از سیاست و محیط زیست گرفته تا مصرفگرایی و زوال، هستند.
- بسیاری از هنرمندان خیابانی از ساختمانها، پلها، تیرهای چراغبرق، معابر زیرزمینی، تونلها، پیادهروها، دیوارها و نیمکتها بهعنوان بوم نقاشی استفاده میکنند. آنها با این کار مطمئن میشوند که پیامهای شخصیشان از سوی سیل گستردهای از مردم، بدون هیچ مانعی، دیده میشود و صرفاً مورد توجه جامعهی هنری قرار نمیگیرد.
- ازآنجاییکه تبلیغات بهطور گسترده و روزانه در حال نفوذ در اذهان جامعه است، هنر خیابانی گاهی اوقات بهمانند یک ضد حمله عمل میکند. نقاش مشهور خیابانی، بنکسی، میگوید: «از نظر برخی، ورود غیرقانونی به املاک دیگران و کشیدن نقاشی بر روی دیوارهای آن، ممکن است نوعی بیملاحظگی تلقی شود، اما در واقعیت ۳۰ سانتی مترمربع از مغز شما بهطور روزانه مورد هجوم گروهی از متخصصان تبلیغاتی قرار داد. گرافیتی پاسخی کاملاً متناسب و درخور به اهداف دستنیافتنیِ فروختهشده از سوی جامعهای است که تنها به بدنامی و موقعیت خود فکر میکند. گرافیتی نمایی از یک بازار آزاد کنترل نشده است که هر آنچه شایستهی هنر باشد به آن میدهد.»
مشهورترین آثار نقاشی خیابانی در جهان
- غول بوستون؛ اثر اوس گِمِئوس
- شرکت روبو؛ اثر جان رابرتسون موسوم به شاه روبو
- قومیتها؛ اثر ادواردو کوبرا
- نلسون ماندلا؛ اثر شپرد فری
- تاتوموندو؛ اثر کیت هرینگ
- نقاشیهای دیواری فیسبوک؛ اثر دیوید چو
- خدایا، کمکم کن تا این عشق کُشنده را حفظ کنم؛ اثر دیمیتری وروبل
- گلانداز؛ اثر بنکسی
- کِرَک ایز وَک؛ اثر کیت هرینگ
- دختری با بادکنک؛ اثر بنکسی
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه