ژولیوس سزار و آغاز امپراطوری روم
- صبا صفری
- 1398/2/24
- 1 دیدگاه
ژولیوس سزار در سال ۱۰۰ پیش از میلاد در خانواده ای که خود را از تبار خدایان می دانستند، متولد شد. او فتوحات زیادی را برای خود رقم زد.
پدر ژولیوس سزار یک «پراتور» (Praetor) بود که در منطقه آسیا حکمرانی میکرد و مادرش «آئورلیا کوتا» (Aurelia Cotta) از نجیب زادگان بود. هر دوی آنها طرفدار ایدئولوژی پوپولار «رم» بودند. ترجیح این ایدئولوژی دموکرات شدن دولت بود و حقوق بیشتری برای طبقه پایینتر در نظر داشت. پوپولار با جناح روبهروی خود که قدرت مطلق را به نجیب زادگان و ارزشهای سنتی رومی (که طبقات بالاتر را ترجیح میدادند) اختصاص میداد، در تضاد آشکاری بود. البته این دو، حزبهای سیاسی مخالف نبودند بلکه بیشتر ایدئولوژیهایی بودند که مردم جدای از طبقه اجتماعی از یکی به سمت دیگری تغییر عقیده میدادند. ایده جذب حمایت مردم به جای تائید گرفتن از سنای رومی بعدها فرصت خوبی را در اختیار سزار قرار داد.
جوانی و خدمت سربازی
وقتی ژولیوس به سن شانزده سالگی رسید و پدرش درگذشت، او رئیس خانواده شد. با در نظر داشتن اینکه مقام مذهبی میتواند بیشترین سود را برای خانواده داشته باشد، او تصمیم گرفت برای کسب مقام کاهن اعظم جدید ژوپیتر نامزد شود. با رسیدن به این مقام، او نه تنها باید به اشراف و نجیب زادگان رومی (Patrician) میپیوست که باید با یکی از آنها نیز ازدواج میکرد. به این خاطر، سزار نامزدی خود با یک دختر عامی را به هم زد و با یک نجیب زاده به نام «کورنلیا» دختر یکی از اعضای مهم و تأثیرگذار پوپولارها به نام «لوسیوس چینا» (Lucius Cinna) ازدواج کرد. وقتی حکمران رومی «سولا» (Sulla) دیکتاتوری خود را اعلام کرد، یک پاکسازی نظاممند در برابر دشمنانش و به ویژه آنهایی که حامی ایدئولوژی پوپولار بودند را آغاز نمود. سزار نیز از این امر در امان نماند و مجبور به فرار از رم شد اما محکومیتش به لطف پا در میانی خانواده مادری بخشیده شد. با این وجود او جایگاه خود به عنوان کاهن اعظم را از دست داد و به خاطر نبود امکان حمایت از خود و خانوادهاش، نهایتاً به ارتش پیوست.
او توانست در ارتش به عنوان یک سرباز موثر، خود را ثابت کند و توانست ترفیع درجه گرفته و حتی مورد قدردانی قرار گیرد. سزار در پست جدید خود نیز مانند دوره سربازیاش موفق بود و وقتی سولا مرد، تصمیم گرفت به رم بازگردد و شانس خود را به عنوان یک اوراتور (وکیل امروزی) امتحان کند. او در این مقام هم موفقیت زیادی کسب کرد و توانست به عنوان یک سخنور برجسته شناخته شود.
در سال ۷۵ قبل از میلاد، سزار در طی سفر دریایی به یونان توسط دزدان دریایی به عنوان گروگان ربوده شد. او در زمان اسارت نزد آنها، مورد خوش رفتاری و احترام قرار میگرفت و رابطه دوستانهای با آنها برقرار میکرد. هر چند همواره به آنها میگفت که پس از آزادیاش دستگیرشان میکند و به خاطر بیحرمتیای که به جایگاه شخصی و خانوادهاش کردهاند آنها را به صلیب خواهد کشید. البته دزدها این تهدید را شوخی برداشت میکردند اما درست بعد از آزادی، سزار تمام وعدههایی که داده بود را عملی کرد و برای اینکه لطف آنها را در زمان اسارت جبران کند، قبل از به صلیب کشیدن گلویشان را پاره کرد. این رفتار سزار که دقیقاً سر وعدهاش ماند، به یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی او در سرتاسر زندگیاش تبدیل شد.
اولین زمامدار
سزار بعد از بازگشت به رم به عنوان تریبون نظامی انتخاب شد و همسرش کورنلیا درگذشت و با «پومپیا» (Pompeia) نوه امپراطور سولا ازدواج کرد. او که اکنون در رم به قدرت قابل توجهی دست یافته بود، به اندازه کافی اعتبار داشت که بتواند از ژنرال شدن «پومپیوس» حمایت کند. در این دوره، او با ثروتمندترین مرد رم یعنی «مارکوس لیسینیوس کراسوس» (Marcus Licinius Crassus) نیز دوست شد. گفته میشود کراسوس در سال ۶۳ قبل از میلاد از سزار حمایت مالی کرد تا بتواند به عنوان کاهن اعظم انتخاب شود. در سال ۶۲ او از پومپیا به خاطر رسوایی اخلاقیاش طلاق گرفت و سال بعد به عنوان حکمران اسپانیا به آنجا سفر کرد.
سزار در اسپانیا توانست قبیلههای رقیب در حال جنگ را شکست دهد و ثبات را به منطقه بازگرداند. او همچنین توانست وفاداری شخصی سپاهش را به واسطه مهارتی که در میدان نبرد داشت، به دست آورد. سزار با افتخارات زیادی که کسب کرده بود به رم بازگشت و با پومپی و کراسوس وارد یک توافق تجاری سیاسی شد. محققین مدرن و مورخان از اینجا به بعد او را «اولین زمامدار» نامیدند. سزار با دختر یک سناتور پوپولار قدرتمند و ثروتمند ازدواج کرد و سپس دخترشان جولیا را به همسری پومپی درآورد تا توافقشان مستحکم شود. این سه مرد در کنار هم به شیوهای مؤثر در رم حکمرانی کردند. سزار پیشنهاد قانونگذاری برای اصلاح دولت و مخالفت با اشراف و تقسیم مجدد زمین در میان فقرا را داد که همگی از اهداف بلند مدت پوپولار بودند. ابتکارات او مورد حمایت ثروت کراسوس و سربازان پومپی قرار گرفت. تا زمانی که سزار به عنوان خادم مردم فعالیت میکرد از پیگردهای قانونی دشمنان ایدئولوژی مخالف در امان بود اما کمی بعد به شدت به لحاظ مالی و سیاسی به کراسوس مقروض شد و باید خود را از نظر مالی و اعتباری بالا میکشید.
فتح گل
سزار که از ثروتی که از فتح به دست میآمد باخبر بود، رم را در سال ۵۸ قبل از میلاد با لژیونهایش به مقصد «گل» (Gaul) ترک کرد. او در آنجا موفق به شکست قبایل شد و همانند اسپانیا توانست به مرزهای مناطق آنجا امنیت را بازگرداند. وقتی قبایل ژرمن به نظر تهدیدآمیز شده بودند، سزار پلی روی رودخانه راین ساخت و سپس برای نمایش قدرت به لژیونهایش دستور رژه داد و بعد آنها را به عقب فراخواند و پل را خراب کرد. ژرمنها به خوبی پیام او را دریافتند و هرگز حملهای نکردند. او قبایل شمال را شکست داد و دو بار به بریتانیا حمله کرد. در «جنگ آلسیا» (Battle of Alesia) در سال ۵۲ قبل از میلاد، سزار توانست رهبر گالیک «ورسینجِتوریکس» (Vercingetorix) را شکست دهد و فتح گل را کامل کند. او اکنون قدرت مطلق منطقه گل شده و ثروت زیادی را از آن خود کرده بود.
هر چند وقتی سزار به رم بازگشت، دیگر پیوند سهگانهاش با کراسوس از بین رفته بود زیرا او در جنگی علیه پارتیها کشته شده و در همان سال دخترش جولیا نیز به هنگام زایمان جان باخته بود. بدون دختر سزار و حامی مالی و سیاسیای که او را به پومپی وصل میکرد، پومپی نیز به حزب مخالف پیوسته و به قدرت اول نظامی و سیاسی رم تبدیل شده بود. او سنا را مجبور کرد تا حکمرانی سزار در گل را لغو کرده و به او دستور بازگشت به رم را دهند.
عبور از روبیکون و کلئوپاترا
سزار به جای بازگشت به رم با لژیونهایش از رودخانه روبیکون عبور کرد و در سال ۴۹ قبل از میلاد به شهر وارد شد. این کار او به نوعی اعلام جنگ محسوب میشد زیرا روبیکون مرز بین استان گل و رم بود. پومپی به جای آن که لژیونهای سزار را در جنگ ملاقات کند به اسپانیا و سپس یونان گریخت و در آنجا با نیروی بسیار کوچکتری از سزار در جنگ «فارسالوس» شکست خورد. خود پومپی توانست از جنگ فرار کند و به مصر بگریزد. خبر پیروزی بزرگ سزار قبل از خودش به مصر رسید و آنها که باور داشتند خدایان سزار را به پومپی ترجیح دادهاند، او را زمانی که پایش به ساحل رسید، کشتند. سزار که قصد داشت مصر را نیز فتح کند جنگی شش ماهه با نیروهای کلئوپاترا آغاز کرد و سرانجام توانست ارتش مصر را هم شکست دهد. او نهایتاً کلئوپاترا را به عنوان حکمران مصر باقی گذاشت و لژیونهایش را به سمت آسیای صغیر برد تا قبایل آن ناحیه را نیز شکست دهد و دوباره توجهش را به سمت دشمنانش در رم بازگرداند. لژیونهای او در جنگ «تاپسوس» (Thapsus) نیروهای ایدئولوژی مخالف را شکست دادند و در جولای سال ۴۶ قبل از میلاد، سزار فاتحانه به رم بازگشت. او در طی اقداماتی که پس از بازگشت انجام داد به اجرای آرمانهای پوپولار پرداخت و اصلاحات سیاسی را آغاز کرد که چندان باب میل سنا نبود. او بدون توجه به سنا حکومت میکرد، به سادگی قوانینی که میخواست را به آنها اعلام و برای بالا بردن قدرت شخصیاش تلاش میکرد. او اصلاحاتی روی تقویم انجام داد و نیروی پلیس به وجود آورد. از دیگر اقدامات او میتوان به بازسازی کارتاژ و لغو سیستم مالیات اشاره کرد. دوران دیکتاتوری او یکی از پربارترین دورههای رم بود ولی سناتورها از اینکه او نهایتاً مجلس سنا را هم لغو و به عنوان پادشاه حکومت کند، میترسیدند.
مرگ سزار و عواقب آن
سزار در پانزدهم مارس سال ۴۴ قبل از میلاد توسط سناتورها در «کلیسای پومپی کبیر» کشته شد. «مارکوس جونیوس بروتوس» (Marcus Junius Brutus) دومین انتخاب سزار به عنوان جانشین نیز در میان این قاتلان حضور داشت. در این اقدام سزار با بیست و سه ضربه چاقو زیر مجسمه پومپی جان باخت. البته این قاتلان فراموش کردند نقشهای برای بعد از قتل او بکشند و با زنده گذاشتن «مارکوس آنتونیوس»، عمو زاده سزار و دست راست او، باعث نابودی و شکست خود در جنگ «فیلیپی» در سال ۴۲ شدند. بعد از مرگ آنتونیوس با به قدرت رسیدن «اوکتاویَن» (Octavian)، او توانست خود را به عنوان اولین امپراطور روم معرفی کند و به خاطر احترامی که برای سزار قائل بود، خود را وارث او و پسر خدا نامید و لقب امپراطور «آگوستوس سزار» را گرفت. با این کار پایان جمهوری روم رسماً اعلام شد و امپراطوری روم تاریخ خود را آغاز کرد.
ژولیوس سزار در یک نگاه
- ژولیوس سزار در جولای سال ۱۰۰ قبل از میلاد متولد شد.
- خاندان سزار ادعا میکردند که تبارشان به خدایان میرسد.
- پدر او مرد قدرتمندی بود و بر آسیا حکمرانی میکرد.
- خانواده مادری او بسیار قدرتمندتر و پدر مادرش کنسول (بالاترین جایگاه در جمهوری روم) بود.
- وقتی پدرش درگذشت، سزار تنها ۱۶ سال داشت و مجبور شد خود را پنهان کند.
- او کار خود در ارتش را از سال ۸۱ قبل از میلاد آغاز کرد و توانست موفقیت زیادی کسب کند و ترفیع بگیرد.
- او در سال ۷۵ قبل از میلاد هنگام عبور از دریای اژه توسط دزدان دریایی گروگان گرفته شد.
- او توانست با کراسوس و پومپی مثلثی قدرتمند بسازد اما پس از بازگشت از فتح گل آن را از دست داد.
- او با قدرت و مهارت نظامیاش توانست قبایل زیادی را در اطراف رم سرکوب کند و آرامش را به منطقه بازگرداند.
- سناتورها که از قدرت زیاد او میترسیدند با گروهی متشکل از ۶۰ نفر او را به قتل رساندند.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه