راهنمای سفر انفرادی به بوداپست
- تیم ایوار
- 1398/1/28
- 0 دیدگاه
سفر به بوداپست تجربهای دلنشین است. اگر اهل سفر فرهنگی باشید، اگر مناظر زیبا یا خوشگذرانی در تعطیلات و غذا دلیل سفر شما است، بوداپست میتواند مقصدی مطلوب برایتان باشد.
بوداپست همیشه در لیست شهرهایی بود که تمایل داشتم از آن دیدن کنم و من در اولین سفرم به عنوان یک مسافر تنها، این شهر را برگزیدم. تجربه من نمیتواست از این مثبتتر باشد. بوداپست پر از امکانات و فعالیتهای مختلف است، پر از رویدادهایی که در طول هفته اتفاق میافتد. اگر دنبال خوشگذرانی تا آخرین لحظهی تعطیلات خود هستید؛ اگر دنبال جایی برای تجربه تنوع فرهنگی هستید؛ اگر اهل غذاهای خوب و خوشمزه هستید؛ جاهای دیدنی بوداپست همهی اینها را با هم دارد. این متن یک راهنمای سفر تنهایی به مروارید رود دانوب است.
مشاهده تورهای انفرادی آژانس مسافرتی ایوار
وقتی شروع به جستجو و سوال در مورد بوداپست کردم، به یک موضوع در بالای لیستِ همه اشاره میشد: مهمانی و خوشگذرانی! اگرچه من هم از لحظات خوب و خوش لذت میبرم؛ اما در جستجوی چیزهای بیشتری بودم: مناظر زیبا، کمی تاریخ، امتحان کردن غذاهای نسبتا جدید و سرگرمیهای فرهنگی. من در یک شب شنبه با یک کوله از لباسهایم وارد بوداپست شدم تا برای پنج روز آینده در این شهر اقامت کنم. در فرودگاه با رانندهای طرف شدم که یک کلمه هم انگلیسی صحبت نمیکرد، اما به اندازه کافی لبخند میزد تا مطمئن شوم مقصد مرا میشناسد. بیست دقیقه بعد توسط این راننده به هاستلم در محله فِرِنسوَرُش (Ferencváros) رسیدم.
محل هاستل من طوری بود که امکان پیادهروی به سمت دانوب و مرکز شهر را فراهم میکرد. اگر میخواستم کمی تنبلی کنم، میتوانستم فورا خودم را به خط مترو ۴ و ۶ برسانم. نکته اینکه خطوط مترو در بوداپست ۲۴ ساعته هستند و در تمام ۷ روز هفته کار میکنند. آگاهی از این موضوع من را خوشحال و شگفتزده کرد؛ چون اکثر خطوط مترو در شهرهای اروپا تنها تا ساعت ۱ بامداد فعال هستند. امکان استفاده از مترو در ساعتهای طولانی به این معنا بود که نیازی به صرف هزینهی اضافه برای تاکسی نداشتم و همچنین لازم نبود نگران باشم که مبادا آخرین قطار را از دست بدهم.
با اقامت در خیابان مِستر (Mester)، صبح برای انجام کار دشوارِ انتخابِ یکی از شیرینیفروشیهای زیادی که در اطرافم بود، بیدار شدم. نشانِ «قهوه» در یک فروشگاه دوچرخه توجه مرا به خود جلب کرد. پروژه دوچرخه + قهوهی خیابان مستر اخیرا در این مکان بازگشایی شده است. فروشگاه دوچرخه بهمدت پنج سال پیش از این وجود داشته است، اما صاحبان آن، ویکی و کیتی، میگویند که همیشه رویای جایی را داشتند که در آن بتوانند علاقهی خود به دوچرخه را با ذائقهشان برای طعم و مزه قهوهی عالی ترکیب کنند. من بهترین کاپوچینوی سفرم را در دوچرخه+ قهوهی مستر نوشیدم؛ در حالیکه روی یکی از مبلهای کافه لم داده بودم و از تماشای شلوغی بیرون لذت میبردم. حتی اگر فقط برای قهوه وارد این مغازه شوید، مقاومت در مقابل وسوسهی خرید دوچرخه و لوازم جانبی دوچرخهسواری، بسیار دشوار است. این مغازه تمیز و راحت است و پخش موسیقی در آن، یک محیط رویائی ایجاد میکند که آدم دلش میخواهد خروجش را به تعویق بیاندازد و قطعا دوباره به این مکان برگردد.
در صورتیکه قصد داشته باشید طول دانوب را پیاده قدم بزنید، پوشیدن کفشهای پیادهرویِ خوب ضروری هستند. برای دیدن نخستین منظره از قلعه بودا (کاخ سلطنتی) از پل پِتوفی (Petöfi) شروع کنید. به من گفته شده بود که تپه گلرت (Gellért Hill) امکان دیدن بهترین منظره پانوراما را از شهر فراهم میکند؛ بنابراین نقطه توقف بعدی من این تپه بود. صعود بیست دقیقهای از این تپه واقعا ارزش چنین تلاشی را داشت. منظره پیشرو واقعا باشکوه و فوقالعاده بود. دانوب با رنگ آبی تندش، دو بخش بودا و پست را به دو نیم تقسیم و شما را به تماشای شهری سفید رنگ دعوت میکند که سقفهای قرمز و سبزش را میبینید.
با این همه وقتی شب فرا برسد، آدم قادر نیست جلوی خودش را بگیرد و از زیبایی خیرهکننده شهر مدام اوه و آه نگوید! منظره زیبای بوداپست در شب، یکی از مناظری است که هرگز از یاد نخواهید برد، هرچقدر هم در زندگیتان مناظر زیبا دیده باشید، شهر زیباییاش را به ذهنتان تحمیل میکند. باید یک شب کامل را وقت بگذارید تا گلرت هیل، قلعه بودا و کلیسای ماتیوس را ببینید و وقتی به سمت رودخانه پایین میآیید با چراغهای چشمکزن پارلمان مواجه میشوید. مکان محبوب من پل مارگیت (Margit Bridge) بود، جاییکه در آن میتوانستم هردو طرف شهر و قایقهایی را ببینم که سایههایشان سطح آب را میلرزاند.
اگر احیانا از پیادهروی خیلی خسته شدید، میتوانید به موریسون ۲، واقع در سمت راست پل سری بزنید. اگر دوشنبه عصر به اینجا برسید به این معناست که کوکتلها ارزانتر خواهد بود و تا ساعت ۱۱ شب، این مکان پر از جمعیت خواهد شد. تنها منتظر گردشگران نباشید، چون اینجا تعداد زیادی از مردم محلی هم حضور خواهند داشت. طبقهی اول کارش را با موسیقی سالسا آغاز میکند، بنابراین وارد شوید و کلیشههای ذهنیتان را درباره این نوع موسیقی کنار بگذارید. چون ممکن است از اینکه چطور مردم محلی میتوانند با این سبکِ آمریکای لاتین خودشان را هماهنگ کنند، شگفتزده شوید. در بعد از ظهر، سالن شماره ۲ کارش را آغاز میکند که موسیقی تجاری دارد. اگر اهل آواز خواندن هستید، میتوانید به اتاق کارائوکه بروید. بوداپست آنچنان پرانرژی است که کسی نمیتواند حدس بزند دوشنبه است.
به توصیه یک محلی، روز دومم را با کافه آنجلیکا شروع کردم. منظره ساختمان پارلمان بوداپست و یک کیک اسفنجی خوشمزه، نشان داد که این کافه ارزش تجربه کردن را دارد. با اینکه نام کافه آنجلیکا تقریبا در تمام توصیهها آورده میشود؛ این محل هنوز هم گزینههای مقرون بهصرفه زیادی در منوی خود دارد. برخلاف کافهی گران نیویورک، که پول زیادی هم از شما میگیرد، کافه نیویورکِ بوداپست ادعا میکند که زیباترین کافه در جهان است و چندان هم بیراه نمیگوید. سقفهای مزین به تزئینات شرقی، دکوراسیون سبک معماری باروک، دسرهای لوکس و فریبندگی کهنوار آن باعث میشود کمی احساس اشرافیت داشته باشید. یک نوازنده پیانو هم در کافه حضور دارد و فضا را طوری میسازد که گویی در ۱۹۲۰ هستید.
تا ۳۱ اکتبر، میتوانید برای بازدید از آثار عکاسی رنگی رابرت کاپا به نمایشگاه موقت رابرت کاپا در مرکز عکاسی معاصر بروید. در پایان نمایشگاه فیلمی درباره زندگی کاپا پخش میشود. یک ساعت وقت صرف کردن برای این فیلم، قطعا ارزشش را دارد تا در مورد یکی از بزرگترین عکاسان قرن بیستم بیشتر بدانید.
دیدار فرهنگی من از بوداپست با بازدید از اپرای پرشکوه شهر ادامه یافت. این اپرا از سال ۱۸۷۵ قدمت دارد و به دستور امپراطور اتریش-مجارستان، فرانتس یوزف، و تنها با قید این شرط ساخته شد که کوچکتر و کمشکوهتر از اپرای او در وین باشد. این اپرا اما به نظر من کمتر چشمگیر نبود، هرچند این قیاس یک نظر شخصی است. اوتلوی جوزپه وِردی برای نخستین بار و تا پایان سال ۲۰۱۶ در اینجا اجرا شد.
تئاتر اِرکل میزبان نمایش بالهای بود که کمتر از یک ماه طول میکشید، اما آنچنان خوب بود که سازندگان باید برای آن یک تور اروپایی در نظر بگیرند. برنامه، تلفیقی از چهار قطعه و نزدیک به سه ساعت رقص عالی معاصر بود. تروی گیم (Troy Game) با نمایش قدرت مردانه برروی صحنه، شما را به صندلی خود میخکوب میکرد؛ بخش پتیت مورت (Petite Mort) که قطعه اصلی برنامه است، شکوه کار موتزارت را برجستهتر نشان میداد و شگفتآور بود. شادی و شوخطبعی در نمایش شش رقص (Six Dances)، بیننده را غرق لذت میکرد و با تنش واکینگ مَد (Walking Mad)، قطعهای که راوِل سازندهی بولِرو را به اوج خود رساند، برمیانگیخت.
سفر به بوداپست بدون بازدید از حمامهای آب گرم آن کامل نخواهد بود. من در انتخابم بهدنبال یک نمونه اصیل نرفتم و معروفترین آنها یعنی حمام سیچینی (Széchenyi) را برگزیدم. فکر کرده بودم سریعا یکی از استخرهای معطر را امتحان کنم و این کار در کمتر از دو ساعت انجام شود. در عوض، چهار ساعت تمام در استخری که بین ۳۰ تا ۳۷ درجه حرارت داشت وقت گذراندم. بعد از تجربه حمام، میتوانید در کافه درام (Drum Café)، به افراط در خوشگذرانی ادامه دهید، جاییکه من در آن بهترین غذایی که در بوداپست خوردم را تجربه کردم؛ غذاهای مجارستانی و خدمات خوب، پیش غذا، غذای اصلی، دسر، نوشیدنی، و اسپرسو، همه با کمتر از ۱۰ یورو. معاملهای بهتر از این ممکن نیست!
برای دوستداران لباسهای وینتیج و قدیمی و کسانی که بهسادگی نمیتوانند فرصت خرید کردن را از دست دهند، خوب است فروشگاه اسپوتنیک (Szputnyik) را ببینند. نام این مغازه از عنوان «دلدار اسپوتنیک» (Sputnik Sweetheart) رمانی از هاروکی موراکامی نویسنده معروف ژاپنی، برگرفته شده است. در اینجا شما میتوانید لباسهای غیرمعمول با طرحهای منحصر بهفردی پیدا کنید، همچنین چیزهای جدیدی بیابید که بشود با آنها لباسهای وینتیج مردانه و زنانه را تزیین کنید. دست خالی بیرون آمدن از این فروشگاه کار آسانی نیست.
نکته آخر اینکه، روین پابهای بوداپست (Ruin Pubs) را فراموش نکنید! من واقعا درباره اینکه این مکانها چطور جایی ممکن است باشند ایدهای نداشتم، هرچند که نام آنها در هر کتاب راهنمای گردشگری وجود داشت و همه رفتن به این مکانها را توصیه میکردند. اما پس از وارد شدن به یکی از این مکانها، آدم دوست دارد همه آن بقیه را هم تجربه کند. بوداپست برخی از بهترین بارهای اروپا را دارد. مشهورترین روین پاب بوداپست سیمپلا کِرت (Szimpla Kert) به معنی باغ ساده است. در واقع، آنقدر این مکان شناخته شده است که میتوانید سراغش را احتمالا از هر توریستی سر راهتان بگیرید. اینجا ویژگیهای منحصر بهفردی دارد: سینمای سر باز، سالن نمایشگاه، یک نمایشگاه دوچرخه و یک بازار سبزیجات روزانه؛ درست مثل نقاشیهای سورئالیستی است. بعد از دیدن این مکان میتوانید در خیابانهای بوداپست پرسه بزنید و یاد و خاطره سفر را با خود به خانه ببرید.
{{totalCount}} دیدگاه