ادوارد مونک و نقاشی ۱۱۹ میلیون دلاری جیغ
- صبا صفری
- 1397/12/18
- 0 دیدگاه
ادوارد مونک، نقاشی نروژی بود که بیشتر از همه به خاطر تابلوی «جیغ» که یکی از آثار مشهور پیشا اکسپرسیونیستی است، شهرت دارد.
ادوارد مونک یکی از مهمترین هنرمندان مدرنیسم شناخته میشود. او در طی شصت سال زندگیاش بسیار فعال بوده و از زمان شروع حرفهاش در دهه ۱۸۰۰ تا مرگش در سال ۱۹۴۴ همواره به خلق آثار هنری میپرداخت. مونک در دهه ۱۸۹۰ عضوی از جنبش نمادگرایی (سمبلیسم) بود و از دهه ۱۹۰۰ به بعد نیز از پیشگامان هنر بیانگر (اکسپرسیونیسم) شد. تجربههای سرسختانه او با نقاشی، هنر گرافیک، طراحی، مجسمه سازی، عکاسی و فیلم، به او موقعیتی بیهمتا در نروژ و عرصه هنر بینالمللی داده است.
۱۸۶۳
ادوارد مونک در مزرعهای در لوتن (Løten) در ۱۴۰ کیلومتری شمال پایتخت نروژ به دنیا آمد. پدرش کریستین مونک در آنجا به عنوان پزشک ارتش مشغول کار بود. او به وسیله یک همکار با همسرش آشنا شد و در سال ۱۸۶۱ با هم ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شدند که یکی از آنها ادوارد بود. وقتی ادوارد در ۱۲ دسامبر سال ۱۸۶۳ به دنیا آمد بسیار ضعیف بود و در خانه غسل تعمید داده شد. قبل از یک سالگی، خانواده مونک به پایتخت نقل مکان کرد اما با آشنایان و خانوادهشان در آن شهر در ارتباط ماندند.
۱۸۶۴-۱۸۸۲
در سال ۱۸۶۸، وقتی ادوارد پنج ساله بود مادرش بهدلیل بیماری سل مرد و خواهرش مسئولیت مراقبت از فرزندان و امور خانه را به عهده گرفت. ادوارد خواهر بزرگترش سوفی را نیز به خاطر همین بیماری در سال ۱۸۷۷ از دست داد. او خود از برونشیت آسمی مزمن رنج میبرد و در کودکی بارها گرفتار تبهای جدی شده بود. مونک در نقاشیهای بعدیاش مانند «مادرِ مرده»، «مرگ در اتاق بیمار» و «بچه مریض» احساسات خود را نسبت به این خاطرات تلخ حاصل از بیماری و مرگ خواهر و مادرش بیان میکند.
در سال ۱۸۸۰، بعد از یک سال تحصیل در رشته مهندسی در کالج تکنیکال پایتخت، مونک تصمیم گرفت نقاشی را به عنوان حرفه خود در زندگی انتخاب کند. در ماه دسامبر او در «مدرسه سلطنتی هنر و دیزاین» ثبت نام کرد. پدر خدا ترس او نگران وسوسههایی بود که زندگی در هنر میتوانست برایش ایجاد کند. اعضای خانواده و دوستانش اغلب مدلهای او میشدند.
در سال ۱۸۸۲، مونک به همراه شش نفر دیگر یک استودیو در مرکز شهر اجاره کرد. این استودیو نزدیک ساختمان مجلس در خیابان «کارل یوهانس گیت» بود. این نقاشان جوان از یکی از نقاشان برجسته سبک ناتورالیسم درس میگرفتند. فرم و سوژه نقاشیهای مونک در آن زمان کاملاً تحت تأثیر این هنرمند بود.
۱۸۸۳–۱۸۸۵
مونک در سال ۱۸۸۳ در نمایشگاه بزرگ «صنعت و هنر» شرکت کرد. «مطالعه سر» او در کنار نقاشی هنرمندان معروف و نقاشان جوان نوظهور به نمایش در آمد. در دسامبر او توانست در «نمایشگاه پاییز» شرکت کند. اثر «صبح» او در این نمایشگاه مورد تحسین هنرمندان قرار گرفت. در مارس سال ۱۸۸۴، مونک موفق به دریافت بورس تحصیلی شفر (Schäffer) شد. او در تابستان توانست از آکادمی فریتس تالو (Frits Thaulow) دیدن کند.
در سال ۱۸۸۵، مونک با کمک هزینه فریتس تالو برای اولین بار از کشور خارج شد. او ابتدا به آنتورپ (Antwerp) رفت و یک پرتره از خواهرش را در آنجا به نمایش گذاشت. بعد از آنجا به پاریس رفت و مجموعه آثار لوور را مطالعه کرد. مونک سپس به دیدن «سالن» رفت و از نمایشگاه سالانه هنر معاصر بازدید کرد. او دوباره در نمایشگاه پاییز حضور یافت و جایزه شفر را برای بار دوم دریافت نمود.
۱۸۸۶–۱۸۸۸
در سال بعد، مونک موفق به آشنایی با نویسنده و آنارشیستی به نام هانس یاگر (Hans Jæger)، رهبر کریستیانای بوهمی شد. مونک چهار نقاشی خود را در نمایشگاه سالن پاییزِ ۱۸۸۶ شرکت داد. یکی از آثار اصلی او «بچه مریض» بود. نمایش بستر بیماری در آن زمان محبوب بود و مدلهای این نقاشی مونک، خاله و خدمتکارش بودند.
در سال ۱۸۸۷ نیز شش نقاشی از مونک در نمایشگاه پاییز به نمایش درآمد. در سال بعد، او به دیدن یک نمایشگاه بزرگ از هنر فرانسوی در کپنهاگ رفت و در آنجا با نقاشی دانمارکی به نام یوهان روده (Johan Rohde) آشنا شد.
۱۸۸۹
در آوریل و می سال ۱۸۸۹، مونک اولین نمایشگاه انفرادی خود را در انجمن دانشجویی کریستیانا (اسلوی سابق) برپا کرد. در این نمایشگاه ۶۳ نقاشی و ۴۶ طراحی او به نمایش گذاشته شده بود. این اولین نمایشگاه انفرادی بود که در پایتخت برپا میشد. در طی تابستان، او با خانوادهاش به دهکده ساحلی کوچکی در جنوب غرب پایتخت رفتند. در سالهای بعد بسیاری از کارهای او ملهم از این ناحیه بودند. در پاییز این سال او دوباره به پاریس سفر کرد. در نوامبر، پدر مونک درگذشت و او خود به حومه سن کلود (Saint Cloud) نقل مکان کرد.
۱۸۹۰ – ۱۸۹۱
در سال ۱۸۹۰، مونک بیشتر وقت خود را با شاعر دانمارکی امانوئل گلدستاین (Emanuel Goldstein) و نقاش نروژی کاله لوکن (Kalle Løchen) سپری میکرد. او در پاریس نیز با هنرمندان برجستهای دیدار داشت. همچنین مونک در این سال چند اثر خود را در نمایشگاه پاییز به نمایش گذاشت و دوباره موفق به کسب کمک هزینهی دولتی برای هنرمندان شد. در ماه دسامبر پنج نقاشی او در آتش سوزی از بین رفتند که یکی از آنها اولین نسخه از «روز بعد» بود. در سال ۱۸۹۱، مونک به سفرهای خود ادامه داد و برای سومین بار نیز موفق به دریافت کمک هزینه دولتی شد. در این سال گالری ملی اولین نقاشی خود از مونک، به نام «شبی در نیس» را خریداری کرد.
۱۸۹۲
در فوریه سال ۱۸۹۲، مونک به خانه نقاشی در بیرون از شهر نیس نقل مکان کرد. بعد از یک سفر به پاریس، او تابستان را در پایتخت نروژ گذراند و یک نمایشگاه انفرادی بزرگ نیز برپا کرد. بعد از یک بحث و جدل حسابی، نمایشگاه در هفته دوم متوقف شد. مونک به سرعت کارها را به دوسلدورف و کلن فرستاد. در ماه دسامبر او در برلین ساکن شد.
۱۸۹۳ – ۱۸۹۵
مونک به مدت هفت سال در برلین ماند. در آنجا به جذب جریانهای قوی ادبی و فکری جامعه پرداخت و با هنرمندانی مانند گوستاو ویگلند مجسمه ساز نروژی، «آگوست استریندبرگ» و غیره معاشرت میکرد. این گروه نیز مانند بوهمیهای پایتخت نروژ، به نیروهای خلاق و ویرانگر عشق و زنانگی و مردانگی علاقه نشان میداد. آنها همچنین به روشن فکرانی مانند شوپنهاور و نیچه علاقه داشتند.
در سال ۱۸۹۳، «نمایشگاه رسوایی» مونک در کپنهاگ و چند شهر آلمانی برگزار شد. در ماه دسامبر او پنجاه نقاشیاش را در برلین به نمایش گذاشت. سال بعد اولین کتاب درباره مونک منتشر شد. در طی پاییز آن سال، مونک اولین تجربیات چاپ فلز خود را پشتسر گذاشت. او در سال ۱۸۹۵، به همراه هنرمندان دیگر، کارهایش را در برلین به نمایش گذاشت. در ماه ژوئن او بعد از سفری که به شهر خود داشت، در آنجا یک نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. گالری ملی، تابلوی «خود نگاره با سیگار» را از او خرید. در ماه دسامبر، مونک برادرش را نیز از ذاتالریه از دست داد.
سال های آخر و میراث مونک
موفقیت برای رام کردن هیولاهای درونی مونک به مدت طولانی کافی نبود. هر چند وقتی دهه ۱۹۰۰ شروع شد، مشکلات او از کنترل خارج گشت و در سال ۱۹۰۸ صداهایی میشنید و از فلجی یک سمت بدنش رنج میبرد. او خیلی زود از پا در آمد و خود را به یک آسایشگاه خصوصی معرفی کرد تا کمتر بنوشد و آرامش ذهنی بیشتری داشته باشد. در بهار ۱۹۰۹ مونک آسایشگاه را ترک کرد و با شوق زیادی به کار بازگشت اما همانطور که تاریخ نشان میدهد، بیشتر کارهای بزرگ او پشت سرش بودند.
مونک به یک خانه روستایی در نزدیکی اسلو رفت و در انزوا زندگی کرد. در این زمان نقاشی از مناظر مورد توجه او بود. او تقریباً در اپیدمی آنفلوانزای سال ۱۹۱۸ نزدیک به مرگ بود اما بالاخره جان سالم به در برد و بیش از دو دهه دیگر زندگی کرد. در این دوران، او اغلب از وضعیت رو به زوال خود و بیماریهای فیزیکی متعددش نقاشی میکرد. در می سال ۲۰۱۲ تابلوی «جیغ» او در یک حراجی بیش از ۱۱۹ میلیون دلار فروخته شد. میتوان این اثر را یکی از معروفترین و مهمترین تابلوهای تاریخ هنر دانست.
ادوارد مونک در یک نگاه
- مونک در سال ۱۸۶۳ در لوتن نروژ به دنیا آمد.
- او دومین فرزند یک خانواده هفت نفره بود.
- در سال ۱۸۶۴ آنها به اسلو نقل مکان کردند.
- چهار سال بعد مادر او از بیماری سل درگذشت.
- این تراژدی پایانی نداشت و پس از آن مونک دو خواهر و یک برادرش را نیز به خاطر بیماری از دست داد.
- تصویر افراد در بستر بیماری موضوع بسیاری از کارهای اولیه او بود.
- او ابتدا در یک کالج مهندسی تحصیل کرد اما بعد از آن نقاشی را به عنوان حرفه خود برگزید.
- او نمایشگاههای زیادی برگزار کرد و بارها از دولت کمک هزینه مخصوص هنرمندان گرفت.
- تابلوی جیغ او یکی از مهمترین آثار تاریخ هنر به شما میرود.
- این تابلو در حراجی سال ۲۰۱۲ به قیمت بیش از ۱۱۹ میلیون دلار به فروش رفت.
- از سال ۱۸۸۹ تا ۱۸۹۲ او بیشتر در فرانسه زندگی کرد.
- او از بیماریهای جسمی و روحی زیادی رنج میبرد و یک بار خود را در آسایشگاهی بستری کرد تا بتواند آرامشش را دوباره به دست آورد.
- اگر چه بعد از این دوره او دوباره به کار بازگشت اما بهترین کارهایش متعلق به قبل از این مدت هستند.
- او سالهای آخرش را در نزدیکی اسلو و در انزوا زندگی کرد.
{{totalCount}} دیدگاه