ویژگی های معماری رنسانس چیست و نمونه های آن کدام است؟
- آرزو اعظمی
- 1398/2/28
- 0 دیدگاه
شهر فلورانس در ایتالیا را مهد رنسانس می دانند. معماری رنسانس سعی دارد تا شیوه های سبک کلاسیک را احیا کند و در عین حال، سبکی مختص به خود را داشته باشد.
رنسانس بهطور کلی به بازهی زمانی بین قرن ۱۵ و اوایل قرن ۱۷ میلادی اشاره دارد. این دوره در ایتالیا آغاز شد و به مرور زمان به سراسر اروپا انتقال پیدا کرد. معماران رنسانس، پیچیدگی، غیرمتقارن بودن و حالت قائمی و عمودی ساختمانهای سبک گوتیک را نمیپسندیدند و در مقابل سعی میکردند سادگی و ابعاد دقیق و متقارن سبک کلاسیک را دنبال کنند. طاقهای گرد، گنبدها و شیوههای معماری کلاسیک دوباره در این دوره احیا شدند. در واقع نام رنسانس در زبان فرانسوی به معنی «تولد دوباره» یا «نوزایش» است و به دورهی بیداری و پیشرفت در ایتالیا و اروپای شمالی برمیگردد. معماران رنسانس معتقد بودند که جهان در درجهی کمال قرار دارد و قوانین آفرینش بر پایهی اصول ریاضی بوده و دقیق و حساب شده است. در پی این اعتقاد، آنها موفق شدند ساختمانهایی را بسازند که هماهنگی و تناسب دلنشینی را در مخاطب القا میکرد.
فهرست مطالب
- تأثیر سبک کلاسیک بر روی معماری رنسانس
- ویترویوس و معماری رنسانس
- ویژگی های معماری رنسانس
- مراحل معماری رنسانس و معماران معروف این سبک
- رنسانس آغازین
- رنسانس پیشرفته
- رنسانس پسین
- معماری رنسانس در فلورانس
- معماری رنسانس در رم
- معماری رنسانس در ونیز
- گسترش سبک رنسانس در اروپا
- از تاریکی به نور
- اومانیسم
- خاندان مدیچی
- نوابغ رنسانس
- هنر، معماری و علم در رنسانس
- کاوش های رنسانسی
- مذهب رنسانس
- پایان رنسانس
- بحث بر سر رنسانس
- رنسانس در یک نگاه
تأثیر سبک کلاسیک بر روی معماری رنسانس
معماران رنسانس آغازین، از یونان و روم باستان الهام میگرفتند و معماری رومی را به دقت مطالعه میکردند. حتی بسیاری از معماران جوان در این دوره، سفری کوتاه به رم داشتند تا بتوانند از ویرانههای کولوسئوم و پانتئون به عنوان بخشی از مطالعاتشان دیدن کنند. آنها علاوه بر مطالعهی ساختمانها، به انسانگراییِ دورهی کلاسیک نیز توجه نشان دادند و در تلاش بودند تا جایگاهشان را به درجهی هنرمندی برسانند. معماری در این دوره در نظر داشت تا هم برای منطق و هم برای احساسات و عواطف، گیرایی داشته باشد. در واقع بسیاری از محققان معتقد بودند که معماری، روشی برای متحد کردن زمین، انسان، روح و جهان هستی است. در نتیجه آنها باور داشتند که معمار میبایست در عین حال یک هنرمند، موسیقیدان، فیلسوف، ریاضیدان و زبانشناس باشد؛ درست مانند دوران قدیم که محققان، همه چیزدان بودند. البته این نگرش در سایر زمینههای علمی کمرنگ شده بود و محققان تمرکزشان را در زمینهای خاص میگذاشتند.
یونانیها ۳ شیوهی ایونی (Ionic order)، دوریک (Doric order) و کورینتی (Corinthian order) را اختراع کرده و رومیها نیز ۲ شیوهی توسکانی (Tuscan order) و آمیخته (Composite order) را به این فهرست اضافه کردند. این شیوههای معماری با جزئیات و اندازهشان شناخته میشوند و با توجه به نوع ستونهای استفاده شده در هر کدام میتوان آنها را به راحتی از یکدیگر تشخیص داد. پایه، سرستون و گچبریهای بالای ستونها در هر شیوه با یکدیگر تفاوت دارد و معماران رنسانس از تمامی این قواعد کمک گرفتند تا داستان خود را از طریق هنرشان به نمایش بگذارند.
ویترویوس و معماری رنسانس
ویترویوس (Vitruvious)، نویسنده و معمار رومی، شاهکار چند جلدی خود یعنی «در باب معماری» (De architectura) را در قرن ۱۵ قبل از میلاد نوشت. این کتاب به طور اتفاقی در سال ۱۴۱۴ دوباره کشف شد و راهنماییهای مربوط به تکنیکهای معماری آن، معماران دورهی رنسانس را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. ویترویوس معتقد بود که معماری به نوعی تقلید از طبیعت است و ساختمانها باید ۳ ویژگی اصلی را در برگیرند: آنها باید مقاوم، کاربردی و زیبا باشند. او همچنین اعتقاد داشت که چیدمان و اندازههای استفاده شده در معماری میبایست از بهترین اثر هنری موجود، یعنی بدن انسان پیروی کند. او راجع به این ابعاد دقیق در طرح خود به نام «مرد ویترویوسی» (Vitruvian Man) بیشتر سخن گفت و بعدها لئوناردو داوینچی نیز آن را به تصویر کشید. این نقاشی، بدن انسان را داخل یک مربع و دایره در برمیگیرد و بینقصی ابعاد آن را نشان میدهد.
ویژگی های معماری رنسانس
در معماری رنسانس ویژگیهای اصلی سبک کلاسیک را احیا کردند اما طبیعتاً شکل و کارکرد ساختمانها و ساختار شهرها با گذشت زمان دچار تغییر شد. طراحیهای ساختمانهای رنسانس، بیشتر مربعی شکل و متقارن بودند و ابعاد آن را طبق یک واحد اندازهگیری حساب میکردند. برای مثال در ساخت کلیسا، این واحد میتوانست عرض جناح آن باشد و در مورد سایر تناسبات و اندازههای ساختمان بر اساس این واحد، تصمیمگیری میشد. پنجرههای پالادین در همین دوره و در ایتالیا رواج پیدا کرد. از دیگر ویژگیهای معماری رنسانس میتوان موارد زیر را نام برد:
- چیدمان متقارن پنجرهها و درها
- استفادهی فراوان از ستونهای کلاسیک و ستونهای چسبیده به دیوار (ستون دیواری)
- آذینهای بالای درب یا همان سنتوریهای سهگوش
- نعل درگاه مربعی شکل
- طاق
- گنبد
- سقف داخلی مسطح یا حفرهمانند
- طاقچههای داخل دیوار که با مجسمه پر میشدند
نمای ساختمانها معمولاً متقارن بود و از ستونهای رومی، پنجرهها و ستونهای دیواری در آنها استفاده میکردند و از سنگ روستیک نیز در بعضی قسمتهای نما کمک میگرفتند. ساختمانهای چند طبقه اغلب الگویی تکراری در دهانهی هر طبقه داشتند و یک درب را در بر میگرفتند که در مرکز واقع شده بود و به کمک بالکونی از سایر بخشها متمایز میشد. طاقها را نیز معمولاً به شکل نیم دایرهای میساختند و در گچبریها از جزئیات دکوری بسیاری استفاده میشد. هر شیوه و ستون، جزئیات مخصوص به خودش را داشت و این موضوع، بُعد مهمی از تئوری معماری رنسانس به حساب میآمد. نمای کلیساها در این دوره معمولاً یک سنتوری سهگوش را در بالای ساختمان در برمیگرفت و با ستونهای دیواری، طاقها و گچبریها احاطه میشد. ستونها و پنجرهها، روند صعود به سمت مرکز ساختمان را نشان میدهند. بعضی از قسمتهای کلیسای پینتزا (Pienza Cathedral) در ایتالیا از جمله نمای داخلی آن به سبک گوتیک ساخته شده و برج ناقوس آن نیز ترکیبی از معماری رنسانس و گوتیک است؛ اما نمای بیرونی این ساختمان، نمونهی خوبی از اولین نماهای رنسانس به حساب میآید.
گنبد نیز در این دوره هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ زیبایی کاربرد داشت و ابتدا بیشتر در کلیساها از آن استفاده میشد و بعدها در ساختمانهای غیر مذهبی نیز رواج پیدا کرد. گنبد در دوران باستان صرفاً برای ساختمانهای مهمی مانند پانتئون کاربرد داشت؛ اما بعد از طراحی موفقیتآمیز فیلیپو برونلسکی (Filippo Brunelleschi) برای گنبد کلیسای فلورانس (دومو) از جاهای دیدنی فلورانس، گنبد به عضو جداییناپذیر معماری کلیساهای رنسانس تبدیل شد و این ویژگی به سبک بعد از آن، یعنی معماری باروک نیز انتقال پیدا کرد. گاهی اوقات از پنجرههای رنگی نیز در ساختمانها استفاده میشد اما این موضوع چندان در معماری رنسانس رایج نبود.
مراحل معماری رنسانس و معماران معروف این سبک
معماری رنسانس را میتوان به ۳ مرحلهی آغازین، پیشرفته و پسین تقسیم کرد که برخی از معماران معروف این دوره، در بعضی از این مراحل بیشتر از سایرین درخشیدهاند.
رنسانس آغازین
برونلسکی و آلبرتی از پیشگامان مرحلهی پیشین یا همان آغازین معماری رنسانس (Early Renaissance) به حساب میآیند که حدوداً از سال 1400 تا 1500 میلادی رواج داشت. فیلیپو برونلسکی را به طور کلی اولین معمار حقیقی سبک رنسانس به شمار میآورند که شیوههای کلاسیک را به این سبک وارد کرد. در طراحیهای او بر روی تقارن و ابعاد دقیق تمرکز میشود و تمامی ویژگیهای معماری، ارتباطی مستقیم با یکدیگر دارند. کلیسای جامع فلورانس به سبک گوتیک و نمای رنگارنگ آن به سبک نئوگوتیک انجام شده است؛ اما گنبد ۸ ضلعی و آجری این ساختمان، نمای داخلی کلیسای سانتو اسپیریتو (Basilica di Santo Spirito) و کلیسای سن لورنتزو (Basilica di San Lorenzo) از جمله نمونههای سبک رنسانس محسوب میشوند و البته معماری بخشی از آنها پس از مرگ برونلسکی به افراد دیگری سپرده شده است. با توجه به اندازهی بیسابقهی گنبد کلیسای فلورانس، برونلسکی میبایست ماشینهای مخصوصی را نیز اختراع میکرد تا هر بخش از آن را بالا برده و سر جای خود قرار دهد. این اقدام او به نوبهی خود در پیشرفت معماری و روشهای ساخت و ساز تأثیرگذار بود.
آلبرتی (Alberti) هم مانند بیشتر معماران رنسانس، تحت تأثیر ویترویوس قرار داشت و بر این باور بود که معماری باید نتیجهای زیبا داشته باشد؛ اما در عین حال باید از ابعاد و نسبیت به شکلی استفاده کرد که به ساختمان، دوام و ماندگاری و استحکام بخشد. کتاب تأثیرگذار او به نام «ده کتاب در باب معماری»، راهنماییهایی کاربردی راجع به اقتباس شیوههای کلاسیک و استفاده از آنها در ساختمانهای مدرن را در برمیگیرد. میتوان آلبرتی را جلودار طراحی نمای کلاسیک به حساب آورد. نمای کلیسای سنت آندریا (Basilica di Sant'Andrea) از بهترین آثار او است و به یک طاق پیروزی شباهت دارد. نمای کاخ روچلای (Palazzo Rucellai) نیز از دیگر آثار مشهور او به شمار میرود.
رنسانس پیشرفته
هنر و معماری رنسانس طی مرحلهی کوتاه رنسانس متعالی یا همان پیشرفته (High Renaissance)، اوج تقارن و هارمونی کلاسیک را به خود دید. رواج این مرحله را حدوداً از سال ۱۵۰۰ تا ۱۵۲۵ میلادی تخمین میزنند. تأکید این سبک بر روی تناسب، تعادل و زیبایی ایدهآل بود و همچنین طرح مرکزی و تقارن چرخشی در این دوره رواج داشت؛ به این معنی که اگر نقشهی ساختمان در اطراف نقطهی مرکزی خود بچرخد، ظاهر آن از جهات مختلف یکسان به نظر میرسد. معمولاً این طرح مرکزی شکلی دایرهای، مربعی یا ۸ ضلعی دارد.
برامانته (Bramante)، شخصیتی مهم در دوران رنسانس پیشرفته بود و قبل از سفر به رم، معماری برجسته در میلان به حساب میآمد. در واقع سبک رایج دورهی رنسانس پیشرفته را میتوان به بهترین شکل در آثار او مشاهده کرد. استفادهی برامانته از شیوههای کلاسیک در ساختمانهای معاصر، میزان شجاعت و اعتماد به نفس معماران رنسانس در استفاده از شیوههای قدیمی را نشان میدهد. تمپیهتو (Tempietto) به معنی «معبد کوچک»، بهترین اثر کامل شدهی او به شمار میرود و در حیاط کلیسای سن پیترو در مونتوریو (Chiesa di San Pietro in Montorio) واقع شده است. برخلاف ابعاد کوچک این بنا، اغلب آن را به عنوان اثر برجستهی مرحلهی پیشرفتهی معماری رنسانس معرفی میکنند. تمپیهتو با ستونهای دوریک خود بر روی مکانی ساخته شده که سنت پیتر در آن به شهادت رسیده بود و بخشهای مختلف آن به خوبی با یکدیگر هماهنگی دارند.
طراحی کلیسای سن پیترو در مونتوریو از معابد مدور رومی الهام گرفته شده و همچنین طراحی برامانته برای کلیسای سن پیتر رم، پایه و اساس طرحی بود که میکل آنژ آن را بعداً کامل کرد. میکل آنژ از معماران معروف مرحلهی بعدی، یعنی رنسانس پسین به حساب میآمد. شاید بتوان کاخ فارنیسه (Palazzo Farnese) را یکی از بهترین کاخهای رنسانس در رم به شمار آورد که طراحی آن را شاگرد برامانته، یعنی آنتونیو دا سانگالو دِ یانگر (Antonio da Sangallo the Younger) انجام داده است. این کاخ، ساختمانی مستطیل شکل ۳ طبقه بوده و یک حیاط مرکزی را در برمیگیرد. شکوه این بنا به تعادل بین عرض و ارتفاع نما و سادگی آن برمیگردد که کمک میکند تا تفاوت بین رنگ دیوارها و شکل پنجرهها و سنتوری بیشتر به چشم بیاید.
رنسانس پسین
نظم و سادگی بیش از اندازهی رنسانس پیشرفته در مرحلهی بعدی تا حدودی کمرنگتر شد و جای خود را به تکلفگرایی (Mannerism) داد که با نام رنسانس پسین (Late Renaissance) نیز شناخته میشود. در واقع میتوان گفت که این سبک، واکنشی به کمالگرایی رنسانس پیشرفته بود و معماران در این مرحله عمداً به دنبال نوآوری و پیچیدگی بودند؛ تا جایی که گاهی حتی به نتیجهای عجیب و غریب میرسیدند. تکلفگرایی در مجسمهسازی و نقاشی اینگونه بود که شکل طویل و کشیده شدهی انسان را در موقعیتهای پیچیده و غیرطبیعی قرار میدادند. در معماری نیز شکلهای کلاسیک معمولاً کشیده میشدند و گاهی تعادل و هارمونی کلاسیک آنها به هم میریخت. با این هنجارشکنیها و جستجوی ویژگیهای هنری جدید، تکلفگرایی به سبکی تأثیرگذار تبدیل شد و توانست حتی هنرمندانی که ترجیح میدادند به سبک کلاسیک پایبند بمانند را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این سبک حدوداً از سال ۱۵۲۰ و ۱۵۳۰ رواج پیدا کرد و تا اواخر قرن ۱۶ میلادی در ایتالیا ادامه داشت و در نهایت سبک باروک جایگزین آن شد. ویلای فارنیسه (Villa Farnese) یا همان ویلای کاپرارولا (Villa Caprarola)، نمونهی خوبی از معماری این دوره به شمار میرود.
آندرا پالادیو (Andrea Palladio)، سرشناسترین معمار رنسانس پسین و از جمله افرادی به حساب میآید که بر روی زیبایی سبک کلاسیک تأکید داشت. او بیشتر با طراحی ویلا شناخته میشود و برای ساخت اقامتگاهها، ساختمانهای شهری و دانشگاهی بیشماری در سراسر دنیا از سبک آندرا پالادیو الهام گرفتهاند. او جریانی را به نام «معماری پالادیان» ایجاد کرد که تا ۳ قرن بعد از آن هم طرفداران بسیاری داشت. در سبک پالادیان، ساختمان مرکزی را ۲ جناح یک شکل احاطه میکنند تا تقارن آن حفظ شود. این توازن را در نمای داخلی نیز رعایت میکنند و سالنی بزرگ در مرکز ساختمان قرار میگیرد. همچنین ساختمانها معمولاً یک طبقهی اصلی بلند و یک طبقهی شیروانی کم ارتفاع را در برمیگیرند. ویلای روتوندا (Villa Rotonda)، معروفترین اثر پالادیو به حساب میآید. او همچنین پنجرهی پالادین را رواج داد که به کمک آن نور بیشتری نسبت به طاقها و پنجرههای معمولی داخل ساختمان میشد.
معماری رنسانس در فلورانس
شهر فلورانس را مهد رنسانس به حساب میآورند و این موضوع در مورد معماری رنسانس نیز صدق میکند. ترکیب ویژگیهایی همچون ثبات سیاسی، رفاه، شکوفایی و سرمایهگذاری در هنر باعث شد تا معماران بتوانند رویکرد جدید محققانهی خودشان را در طراحی ساختمانها به کار بگیرند و در عین حال خاندان ثروتمندی همچون مدیچی نیز از آنها حمایت میکردند. دلیل دیگری که شهر فلورانس رهبریِ تغییر به سمت ایدهآلهای سبک رنسانس را برعهده داشت، این بود که ایتالیا هیچگاه به طور کامل از سبک پیشین، یعنی گوتیک استقبال نکرد. سبک کلاسیک همواره در دوران قرون وسطی نیز الهامبخش هنرمندان بود و همچنان به عنوان الگوی معماران رنسانس باقی ماند. کاخ پیتی، یکی از بناهای بزرگ و تأثیر برانگیز شهر فلورانس محسوب میشود و چندین موزهی مهم را در خود جای داده است.
مطالب مرتبط
بهترین ایرلاین های دنیا در سال ۲۰۲۴ کدامند؟ جعبه سیاه هواپیما، شاهد خاموش و رازگشای حوادث هوایی ترمینال های فرودگاه مهرآباد، صفر تا صد امکانات و پروازهامعماری رنسانس در رم
شهر رم، پایتخت دوم رنسانس و یکی از مهمترین مراکز فرهنگی و معماری در این دوره به شمار میرفت. سبک رنسانس رومی تفاوت چندانی با معماری رنسانس در فلورانس نداشت؛ اما میتوان گفت که بیشتر حامیان آن در رم، صاحبمنصبان کلیسای کاتولیک بودند و بیشتر ساختمانها کارکردی مذهبی داشته یا به عنوان کاخ از آنها استفاده میشد. همانطور که بالاتر گفتیم، کاخ فارنیسه یکی از مهمترین کاخهای دوران رنسانس پیشرفته در رم به حساب میآید که گاهی آن را با ویلای فارنیسه یا همان ویلای کاپرارولا اشتباه میگیرند که در مرحلهی رنسانس پسین به آن اشاره شد.
معماری رنسانس در ونیز
سبک رنسانس در ونیز با ساخت بناهای گوتیک مهمی همچون کاخ کادورو (Ca' d'Oro) و کلیسای فراری (Basilica dei Frari) همراه بود. این مرحله از معماری نشان میدهد که اثرات سبک گوتیک و بیزانسی در مقایسه با شهر فلورانس و رم، مدت زمان بیشتری در ونیز دوام آورد. معماری این دوره در ونیز بیشتر بر پایهی آثار آندرا پالادیو بود که طراحی بعضی از تأثیرگذارترین بناها در شهرهای مختلفی از ایتالیا را بر عهده داشته است. کلیسای سان جورجو ماجوره (Church of San Giorgio Maggiore) و کلیسای ایل ردنتوره یا همان منجی مقدس (Il Redentore) در ونیز، از جمله آثار پالادیو و ترکیبی از سبک معماری رنسانس و پالادیان به شمار میروند.
گسترش سبک رنسانس در اروپا
خارج از ایتالیا، بسیاری از نقاط همچنان به سبک گوتیک وفادار بودند و در نتیجه روند انتقال آنها به سبک بعدی یعنی رنسانس، کندتر پیش میرفت. به همین دلیل معماری رنسانسِ غیر ایتالیایی، ترکیب جالبی از عمودی بودن و پیچیدگیهای گوتیگ (به همراه برجهای آن) و سادگی رنسانس را به نمایش میگذارد. رهبر سبکهای معماری اروپایی، فرانسه بود و نوع رایج ساختمانها در این کشور، «شاتو» (chateau) نام داشت که به معنی عمارت کاخمانند میباشد. قلعه شامبورد یا همان شاتو دو شامبور (Château de Chambord) در قرن ۱۶ میلادی بنا شده و در آن ساختارهای سنتی قرون وسطی فرانسوی را با ساختارهای کلاسیک رنسانس ترکیب کردهاند. با توجه به معماری رنسانس فرانسوی متفاوت آن، این قلعه به راحتی قابل شناسایی است.
اختراع دستگاه چاپ فشاری باعث شد تا تکنیکها و سبکهای معماری رنسانس به سراسر اروپا انتقال پیدا کند. اثر تازه کشفشدهی ویترویوس در این دوره به چاپ رسیده بود و در عین حال، بسیاری از کتابها و مقالههای تأثیرگذار دیگری هم انتشار پیدا کردند. «ده کتاب در باب معماری» اثر آلبرتی و «هفت رسالهی معماری» از سرلیو (Serlio) در این دوره مخاطبان بسیاری داشتند و به توسعهی موج جدید احیای شیوههای معماری کلاسیک کمک کردند. مدتها پس از اتمام دوران رنسانس، معماران بسیاری همچنان تحت تأثیر ایدئولوژیهای آن بودند. معماران آمریکایی همچون «ریچارد موریس هانت» در قرن ۲۰ میلادی، خانههای بزرگی را طراحی کردند که به کاخهای دورهی رنسانس در ایتالیا شباهت داشت.
از تاریکی به نور
در دوران قرون وسطی که از سقوط روم باستان در سال ۴۷۶ م. آغاز شده و تا اوایل قرن چهاردهم ادامه داشت، اروپاییها در زمینه علم و هنر رشد بسیار اندکی داشتند. این دوره که به «عصر تاریک» نیز شناخته میشود، به عنوان عصر جنگ، جهل، قحطی و بیماریهای واگیری مانند «طاعون سیاه» در تاریخ به ثبت رسیده است. اگر چه برخی از مورخین باور دارند چنین تصویر سیاهی از قرون وسطی بسیار اغراق شده به نظر میرسد و قرون وسطی دستاوردهای قابل اعتنایی دارد، ولی غالباً موافق هستند که فلسفههای یونان و روم باستان و یادگیری در این زمان مورد بیتوجهی واقع شده بود.
اومانیسم
در طی قرن چهاردهم جنبشی فرهنگی به نام اومانیسم از ایتالیا شروع شد. در میان اصول مختلف اومانیسم، ایده انسان در مرکز دنیای خویش از همه بیشتر تبلیغ میشد و مردم دستاوردهای انسانی خود را در آموزش، هنر کلاسیک، ادبیات و علم، ارزشمند میدانستند.
در ۱۴۵۰، اختراع چاپ توسط گوتنبرگ به توسعه ارتباطات در سرتاسر اروپا کمک کرد و ایدهها با سرعت بیشتری انتشار مییافتند. در نتیجهی پیشرفت ارتباطات، متون ناشناخته نویسندگان نخستین اومانیسم مانند نوشتههای «فرانچسکو پترارک» و «جوانی بوکاچو» چاپ شدند که بازیابی مجدد فرهنگ و ارزشهای یونان و روم باستان را ترویج میکردند و در تیراژ بالا بین مردم انتشار یافتند. همچنین بسیاری دانشمندان اعتقاد دارند پیشرفت در زمینه مسائل مالی بینالمللی و تجارت بر فرهنگ اروپا تأثیر داشت و زمینه را برای رنسانس آماده کرد.
خاندان مدیچی
رنسانس از فلورانس آغاز شد. این شهر با تاریخ فرهنگی غنی و شهروندان ثروتمندش میتوانست به خوبی حامی هنرمندان نوظهور باشد. اعضای خاندان قدرتمند مدیچی که سالهای زیادی در فلورانس حکومت کردند، از حامیان اصلی این جنبش بودند.
نویسندگان، هنرمندان و سیاستمداران بزرگ ایتالیایی و سایرین، اذعان نمودهاند که در انقلابی فکری و هنری شرکت داشتند که از تجربههای آنها در قرون وسطی بسیار متفاوت بوده است. این جنبش اول در سایر دولت-شهرهای ایتالیا مانند ونیز، میلان، بلونیا و رم انتشار یافت. بعد از آن طی قرن پانزدهم ایده رنسانس از ایتالیا فراتر رفت و به فرانسه و سپس به کل اروپای غربی و شمالی رسید. اگر چه سایر کشورها رنسانس خود را دیرتر از ایتالیا تجربه کردند اما تحولات همچنان بسیار انقلابی بود.
نوابغ رنسانس
برخی از معروفترین و بزرگترین روشنفکران، هنرمندان، دانشمندان و نویسندگان رنسانسی شامل لئوناردو داوینچی، ساندرو بوتیچِلی، میکل آنژ، دوناتِلو، رافائل، شکسپیر، دانته، گالیله، کوپرنیک، ماکیاولی، رنه دکارت و اراسموس بودند.
هنر، معماری و علم در رنسانس
در رنسانس، هنر، معماری و علم بسیار در هم تنیده بودند. در واقع این دورهی بیهمتا اجازه میداد این زمینهها بیحد و مرز با هم ترکیب شوند. برای مثال، هنرمندانی مانند داوینچی اصول علمی مانند آناتومی انسان را در کارهایشان به کار میگرفتند تا بتوانند بدن انسان را با دقتی خارقالعاده بازنمایی کنند.
معمارانی مانند «فیلیپو برونلِسکی» به مطالعه ریاضیات پرداخت تا با دقت زیادی ساختمانهای بزرگ با گنبدهای عظیم را مهندسی و طراحی کند. اکتشافات علمی باعث تغییرات بزرگ فکری شد: گالیله و دکارت نگاه جدیدی را به ستارهشناسی و ریاضیات معرفی کردند، همچنین کوپرنیک ادعا کرد خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد و سیارات به دور زمین نمیچرخد.
هنر رنسانس با رئالیسم و ناتورالیسمش شناخته میشود. هنرمندان تلاش میکردند تا مردم و اشیا را بهصورتی طبیعی و واقعی بازنمایی کنند. آنها از تکنیکهایی مانند استفاده از پرسپکتیو، سایهپردازی و نورپردازی استفاده میکردند تا به کارهایشان عمق کاذب دهند. احساس، یکی دیگر از کیفیاتی بود که هنرمندان سعی میکردند در آثارشان بیاورند. برخی از معروفترین آثار هنری که در دوران رنسانس خلق شد، عبارتاند از: «مونالیزا» (داوینچی)، «شام آخر» (داوینچی)، مجسمه داوود (میکل آنژ)، «تولد ونوس» (بوتیچلی) و «آفرینش آدم» (میکل آنژ).
کاوش های رنسانسی
در حالیکه بسیاری از هنرمندان و متفکران از استعدادهایشان برای بیان ایدههای جدید استفاده میکردند، برخی از اروپاییها دریانوردی را برای درک بهتر جهان پیرامونشان انتخاب کردند. در دورهای که به «عصر اکتشافات» شهرت دارد، بسیاری از کاوشهای مهم صورت گرفت. کاوشگران سفرهای مختلفی به کل جهان کردند و مسیرهای کشتیرانی جدیدی به سمت آمریکا، هند و شرق دور یافتند. حتی در این دوره توانستند به مناطقی پا بگذارند که بهطور کامل در نقشه نبودند. بسیاری از سفرهای مهم توسط «فردیناند ماژلان»، «کریستوف کلمب»، «آمریگو وِسپوچی» (کسی که نام قاره آمریکا را از او گرفته شد)، «مارکو پولو»، «پونس دو لئون»، «ارناندو د سوتو» و غیره انجام شد.
مذهب رنسانس
اومانیسم در رنسانس به اروپاییها شجاعت داد تا نقش کلیسای کاتولیک رومی را زیر سؤال ببرند. همزمان که عده بیشتری توانایی خواندن و نوشتن را کسب میکردند و میتوانستند ایدههای مختلف را تفسیر کنند، بررسی دقیق و نقد مذهب نیز شروع شد. همچنین صنعت چاپ به نوشتههایی مانند انجیل اجازه داد تا به سادگی منتشر شده و برای اولین بار توسط مردم عادی خوانده شود. در قرن شانزدهم مارتین لوتر، یک متخصص الهیات آلمانی، جنبش اصلاحات پروتستان را رهبری کرد. این جنبش انقلابی باعث جدایی از کلیسای کاتولیک شد. لوتر بسیاری از اصول کلیسا را زیر سؤال برد و آنها را متضاد با آموزههای انجیل معرفی کرد.
پایان رنسانس
محققان اعتقاد دارند پایان رنسانس حاصل عوامل متعددی بود. در پایان قرن پانزدهم، جنگهای بیشماری به سراغ ایتالیا آمدند. مهاجمین اسپانیایی، فرانسوی و آلمانی برای اشغال خاک ایتالیا میجنگیدند و همین امر باعث بیثباتی در منطقه شد.
همچنین تغییر مسیرهای تجاری باعث یک دوره افت اقتصادی و محدودیت سرمایهای شد که ثروتمندان میتوانستند صرف حمایت از هنر کنند. بعدها در جنبشی که به «ضد اصلاحات» شناخته میشود، کلیسای کاتولیک در واکنش به اصلاحات پروتستان، هنرمندان و نویسندگان را سانسور کرد. بدین ترتیب متفکران شجاعت خود را از دست دادند و همین امر خلاقیت آنها را سرکوب کرد.
علاوه بر این، در سال ۱۵۴۵ «شورای ترِنت» تفتیش عقاید رومی را به راه انداخت که اومانیسم و هر دیدگاهی که کلیسای کاتولیک را به چالش میکشید، به عنوان مرتد محکوم به مرگ میکرد. در اوایل قرن هفدهم جنبش رنسانس محو شد و جای خود را به عصر روشنگری داد.
بحث بر سر رنسانس
اگر چه بسیاری از محققان رنسانس را به عنوان دورهای بیهمتا و هیجان انگیز در تاریخ اروپا میبینند، برخی دیگر اعتقاد دارند این دوره خیلی هم از قرون وسطی تفاوت نداشت و هر دوی آنها بیش از آنچه تا به حال ادعا شده با یکدیگر انطباق داشتند. همچنین برخی مورخان مدرن باور دارند قرون وسطی یک هویت فرهنگی داشت که در دل تاریخ دستکم گرفته شد و زیر سایه دوره رنسانس آنطور که باید به چشم نیامد.
اگر چه زمان دقیق و اثر کلی رنسانس برخی اوقات مورد بحث واقع میشود، درباره رویدادهایی که نهایتاً منجر به تغییر رویهی درک و تفسیر جهان پیرامون توسط مردم شد، مخالفت کمی وجود دارد.
رنسانس در یک نگاه
- واژه فرانسوی رنسانس به معنی «تولد دوباره» است که اولین بار در دهه ۱۸۳۰ در انگلیسی به کار گرفته شد.
- رنسانس معمولاً به عنوان دورهای از تولد دوباره از عصر تاریک قرون وسطی معرفی میشود.
- قرن قبل از رنسانس به ویژه به خاطر جنگ صد ساله بسیار تاریک بود. در این جنگ بیشتر قسمتهای اروپا درگیر شده و «طاعون سیاه» نیز به تیره روزی مردم اضافه گشت.
- دوره رنسانس کماکان شاهد مشکلات واقعی مانند جنگهای مذهبی، فساد سیاسی، نابرابری، شکار جادوگران و پاپهای فاسد خاندان بورجیا بود. بیشتر کسانی که در دوره رنسانس زندگی کردند آن را «عصر طلایی» نمیدیدند.
- رنسانس آغاز دورهای از اکتشافات بود که به کشف سرزمینهایی خارج از اروپا منجر شد. از میان بزرگترین کاوشگران میتوان به کریستوف کلمب، آمریگو وسپوچی یا مارکو پولو اشاره کرد.
- این عصر در زمینه علم و دانش نیز شاهد پیشرفتهای قابل توجهی بود. کسانی مانند گالیله یا رنه دکارت و کوپرنیک دیدگاههای جدیدی را در زمینه ستارهشناسی و ریاضیات به دنیای علم هدیه کردند.
- کوپرنیک ادعا کرد خورشید به جای زمین در مرکز منظومه شمسی قرار دارد. به این دیدگاه «هلیوسنتریک» میگویند.
- رنسانس از فلورانس آغاز شد ولی به خاطر اختراع چاپ توسط گوتنبرگ به سرعت به سایر دولت-شهرهای ایتالیا و کشورهای اروپایی راه یافت.
- رنسانس بریتانیا در اواخر قرن پانزدهم آغاز شد و بیشتر در زمینههای ادبیات و موسیقی تمرکز داشت و کمتر به هنر میپرداخت.
- از میان هنرمندان شاخص رنسانس ایتالیا میتوان به داوینچی، میکل آنژ، رافائل و دوناتلو اشاره کرد.
- مونالیزا، شام آخر، مجسمه داوود و آفرینش آدم از آثار هنری برجسته این عصر هستند.
- خانواده مدیچی از حامیان بزرگ علم، هنر و فرهنگ در عصر رنسانس بودند.
- مارتین لوتر، متخصص الهیات آلمانی، کسی بود که رنسانس را در زمینه مذهب به راه انداخت و جنبش پروتستان را رهبری کرد.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه