ولاسکز از بزرگترین نقاشان اسپانیا
- صبا صفری
- 1397/11/28
- 0 دیدگاه
دیگو ولاسکِز یک نقاش اسپانیایی قرن هفدهمی بود که پرتره های معروفی از درباریان شاه فیلیپ چهارم کشید.
نقاش اسپانیایی، دیگو ولاسکز، در ششم ژوئن سال ۱۵۹۹ در سویل متولد شد. او مهمترین نقاش قرن هفدهم اسپانیا به شمار میرود و در هنر غرب بسیار درخشید. سبک ناتورالیستی این نقاش زبانی فراهم کرد که قدرت مشاهده قابل توجهش را در پرترهسازی از مدل زنده و اشیا به رخ بکشد. او که با مطالعه نقاشیهای قرن شانزدهم ونیزی تحت تأثیر قرار گرفته بود، از یک استاد دقیق در شباهتسازی و شخصیت پردازی به خالق شاهکارهای بصری بیهمتای عصر خود تبدیل شد. او با تنوع شگفتانگیز ضرب قلم و هارمونی ظریف رنگ، جلوههایی از فرم، بافت، فضا، نور و اتمسفر را بازنمایی میکرد که موجب شد بعدها او را پیشگام امپرسیونیستهای فرانسوی قرن نوزدهم نامیدند.
با توجه به کمبود سند و مدرک از اوایل حرفه ولاسکز و امضا نزدن و بیتاریخ بودن کارهایش، تنها بر اساس شواهدی که از سبک کاریاش وجود دارد، میتوانیم ترتیب زمانی آنها را حدس بزنیم. اگر چه بسیاری از کپیهای پرترههای او آشکارا در استودیوی شخصیاش توسط دستیارانش کشیده شدهاند، کارهای خود او خیلی زیاد نیستند و تعدادشان از ۱۵۰ اثر تجاوز نمیکند. او به کند بودن در کار شهرت داشت.
سویل
به گفته «پالومینو»، اولین استاد ولاسکز یک نقاش سویلی به نام «فرانسیسکو هررای کهتر» بوده است. در سال ۱۶۱۱ ولاسکز کارآموزی خود را تحت نظر فرانسیسکو پاچکو آغاز نمود و بعدها در سال ۱۶۱۸ با دختر وی ازدواج کرد. پاچکو بعدها اینگونه مینویسد که بعد از پنج سال تعلیم دیدن و آموزش، من او را به همسری دخترم پذیرفتم و با پرهیزکاری، کمال و ویژگیهای خوبش تحت تأثیر قرار گرفتم. اگر چه پاچکو خود یک نقاش منریست (mannerist) متوسط بود، ولاسکز به وسیله آموزشهای او بود که توانست سبک ناتورالیستی اولیه خود را پیریزی کند. از همان کارهای اولیه ولاسکز به خوبی میشد چشمان تیزبین و تواناییاش در به کارگیری قلمو را تشخیص داد. مدلینگ قوی و تضادهای نور و سایه شدید، سبک اولیه او را به تکنیک نورپردازی دراماتیک نزدیک میکرد که از ابداعات نقاش ایتالیایی «کاراواجو» بود. موضوعات اولیه ولاسکز بیشتر مردم نگاری و مذهبی بود. او به شیوه جدیدی از ترکیببندی در نقاشی اسپانیایی دست یافت که آن را در تابلوی «پیرزن در حال پختن تخم مرغ» (۱۶۱۸) میتوان دید.
نقاش دربار در مادرید
در سال ۱۶۲۲، یک سال بعد از به تخت نشستن فیلیپ چهارم، ولاسکز برای اولین بار به مادرید رفت تا بتواند یک حامی سلطنتی پیدا کند. او پرترهای از شاعر لوئیز د گونگورا (Luis de Góngora) کشید ولی موقعیتی برای نقاشی از پرتره شاه یا ملکه بهدست نیاورد. سال بعد ولاسکز توسط نخست وزیر به مادرید دعوت شد. نخست وزیر یک سویلیِ طرفدار نقاشیها ولاسکز بود و بعدها به حامیاش تبدیل شد. کمی بعد از ورود به شهر، او توانست پرتره پادشاه را بکشد و با موفقیت چشمگیری روبهرو شود. ولاسکز را به سمَت نقاش دربار منتصب کردند و این قرار گذاشته شد که هیچکس دیگر حق کشیدن پرتره شاه را نداشته باشد. اگر چه او در این دوره به نقاشی از موضوعات دیگر نیز میپرداخت، اما بیشتر زمان خود را صرف پرترهنگاری از اعضای دربار و اطرافشان میکرد.
موقعیت ولاسکز در دربار به او امکان دسترسی به آن دسته از مجموعههای سلطنتی را میداد که پر از نقاشیهای استاد ونیزی رنسانسی، «تیسین» بود. او بیش از هر هنرمند دیگری روی توسعه سبک ولاسکز اثر گذاشت. پرتره تمامقد شاه فیلیپ چهارم و برادرش که به سبک پرترههای سنتی دربار اسپانیا کار شدند، کاملاً متأثر از تیسین هستند.
اولین سفر به ایتالیا
بازدید ولاسکز به همراه روبنس از نقاشیهای معروف صومعه سلطنتی نزدیک مادرید، تمایل وی برای سفر به ایتالیا را بیشتر کرد. ولاسکز با اجازه مرخصی و حقوق دو سالش از پادشاه و همچنین به همراه توصیه نامههایی که داشت، به این سفر رفت. در نامههای سفیران ایتالیایی در مادرید، از او به عنوان نقاش پرترهکش جوان یاد شده که محبوب پادشاه و وزیرش «اولیوارس» بود. این بازدید در حقیقت تأثیر مهمی روی تحولات هنری ولاسکز جوان داشت. او در ونیز توقف کرد و از آثار «تینتورتو»، استاد اواخر قرن شانزدهم طراحی کرد و سپس به رم رفت. گفته میشود در کاخ واتیکان به او اتاقهایی داده شد. او اجازه بازگشت به واتیکان و طراحی از «آخرین قضاوت» میکل آنژ را گرفت و همچنین نقاشیهای رافائل را نیز مطالعه کرد. پس از این، مقصد ولاسکز ویلای مدیچی بود که البته به خاطر تب شدید مجبور به نقل مکان به جایی نزدیک سفیر اسپانیا شد. بعد از یک سال اقامت در رم او دوباره در سال ۱۶۳۱ به کشورش بازگشت.
به نظر نمیرسد هیچکدام از طراحیهای ایتالیایی ولاسکز جان سالم بهدر برده باشند. در میان نقاشیهای اندکی که او در ایتالیا کشید، یک خودنگاره ارزشمند وجود داشت و چند تابلو برای پیشکش به پادشاه نیز کشیده بود. در نتیجهی مطالعات ایتالیایی ولاسکز و به ویژه نقاشیهای ونیزیاش، توسعه مهارت او در برخورد با فضا، پرسپکتیو، نور و رنگ محسوستر شد و تکنیکهای متنوعترش سرآغاز دوره جدیدی در طول زندگی حرفهای او بود.
سال های میانی
بعد از بازگشت او از ایتالیا، ولاسکز وارد پرکارترین دوره زندگی کاریاش شد. او دوباره موقعیت خود به عنوان نقاش پرترهساز را بهدست گرفت و گاه برای تزئین آپارتمانهای سلطنتی نقاشیهایی با موضوعات اساطیری میکشید. از این دوره به بعد آثار مذهبی در میان نقاشیهای ولاسکز نادر میشوند.
اگر چه ولاسکز بهطور معمول بهویژه در پرترههای سلطنتی از ترکیب بندیهای سنتی پیروی میکرد، این عمل نشان از عدم توانایی او در نوآوری یا ترکیببندی نبود. با بررسی برخی از پرترههای او از فیلیپ چهارم و سایر اعضای خاندان سلطنتی، میتوان شیوه جدیدی از پرترهسازی سلطنتی را دید که نسبت به قبل تکلف کمتری دارند.
دومین سفر به ایتالیا
در آغاز سال ۱۶۴۹، ولاسکز دوباره اسپانیا را به مقصد ایتالیا ترک کرد. این بار او با کالسکهای پر از نقاشی به این کشور میرفت که احتمالاً هدایای فیلیپ چهارم برای پاپ «اینوسنت دهم» بودند. هدف اصلی این سفر خرید نقاشی و عتیقه برای پادشاه بود تا آپارتمانهای جدید خود را در کاخ سلطنتی با آنها تزئین کند. همچنین او وظیفه داشت نقاشان دیواری توانمندی را برای تزئین سقفها و آموزش این هنر به اسپانیاییها پیدا کند. این بار هم ولاسکز با الهامات تازهای روبهرو شد. او ابتدا سفرش را از ونیز آغاز کرد تا نقاشیهایی از تیسین، تینتورتو و پائولو ورونزه (Paolo Veronese) خریداری کند. او در طی سفرش با مجسمه ساز شهیر این کشور، جیان لورنزو برنینی هم آشنا شد.
سال های آخر
ولاسکز در تابستان سال ۱۶۵۱ به مادرید بازگشت و خریدهای خود را به پادشاه پیشکش کرد. در طی این غیبت، فیلیپ دوباره ازدواج کرده بود و ملکه جوان اتریشی و فرزندانش موضوع جدیدی برای پرترهسازی بودند. او برای این پرترهها از ملکه و بزرگترین دختر پادشاه و فرمولهای ترکیببندی معمول استفاده و نسخههای استودیویی متعددی از آنها تهیه کرد. بانوان دربار با مدل لباسها و آرایش سنگین موهایشان مانند پیکرهای عروسکی به نظر میرسند. جلوه فرم، بافت و تزئینات در سبک متأخر ولاسکز به حالتی بیآلایش و بدون جزئیات رسیدهاند و تکنیکی آزاد دارند.
ولاسکز جدای از پرترههای رسمی بیشمارش، در طی آخرین سالهای عمرش، دو عدد از نوترین ترکیببندیهای فیگوراتیو و بزرگترین شاهکارهایش را کشید. «قصه آراکنه» صحنهای از زندگی روزمره را در یک کارگاه فرشبافی بهتصویر میکشد. این اثر بهطور همزمان تصویری از داستان اساطیری یونان که بین آتنا و آراکنه اتفاق افتاد را نیز به نمایش میگذارد. در این اثر سدی میان دنیای اساطیری و واقعیت وجود ندارد. این دو مضمون در یک ترکیببندی هوشمندانه به یگانگی رسیدهاند.
آخرین فعالیت ولاسکز همراهی پادشاه و دربار تا مرز فرانسه در بهار سال ۱۶۶۰ بود. در این سفر او باید دکوراسیون پاویلیون اسپانیایی برای ازدواج ماریا ترزا و لویی چهاردهم را ترتیب میداد. کمی بعد از بازگشت او به مادرید، مریضی گریبانش را گرفت و نهایتاً در آگوست همان سال درگذشت. ولاسکز در آن زمان شاگردان و پیروان اندکی داشت. شهرت او در اروپا از اوایل قرن نوزدهم آغاز شد. بسیاری از نقاشیهای سویلی اولیهاش توسط مجموعهداران انگلیسی خریداری شده بود. بیشتر کارهای درباری متأخر او در موزه پرادو در مادرید نگهداری میشود.
ولاسکز در یک نگاه
- ولاسکز در سویل اسپانیا به دنیا آمد.
- تابلوی ندیمهها که در مرکز آن مارگاریتا ترزا قرار دارد، یکی از معروفترین تابلوهای او به شمار میرود.
- او از معروفترین نقاشان اسپانیایی بود.
- او در قرن نوزدهم روی امپرسیونیستها تأثیر ویژهای داشت.
- ولاسکز دو بار به ایتالیا سفر کرد.
- بعد از اولین سفرش به ایتالیا، سبک کاریاش تحت تأثیر مطالعه آثار هنرمندان ونیزی تغییرات قابل توجهی کرد.
- او تا قبل از قرن نوزدهم شهرت زیادی نداشت. حتی در زمان مرگش نیز تعداد شاگردانش اندک بودند.
- او بعد از سفری که به مرز فرانسه برای آمادهسازی پاویلیون ازدواج شاهزاده و لویی چهاردهم داشت، بیمار شد و در آگوست همان سال درگذشت.
- بسیاری از آثار متاخر او امروزه در موزه پرادو نگهداری میشود.
{{totalCount}} دیدگاه