آثار ایرانی در موزه لوور پاریس
- رضا رجب پور
- 1398/8/27
- 3 دیدگاه
اگرچه آثار تاریخی به جا مانده از تمدن ایران در موزه ی لوور بسیار گران بها و باابهت هستند اما در مقایسه با دیگر جاذبه های این مجموعه، کمتر مورد استقبال قرار می گیرند. آثار باستانی ایران در لوور چندین هزار سال تاریخ و تمدن را در دل خود جای داده اند.
بسیاری از اشیا باستانی ایران در موزههای جهان نگهداری میشوند. اکثر آنها به سبب بیتوجهی حاکمان گذشته، از ایران غارت شدهاند. موزهی لوور در پاریس یکی از مشهورترین موزههای جهان و از جاهای دیدنی فرانسه است که از آثار تاریخی ایران میزبانی میکند. بخش ایران موزهی لوور هرساله بازدیدکنندگان بسیاری را مجذوب خود میکنند. اگر مسافر تور فرانسه باشید، حتما با دیدن این بخش به تاریخ و فرهنگ خود افتخار خواهید کرد.
آنری لوارِت، موزهدار این موزه معروف اروپا میگوید: «موزهی لوور سفارت دوم ایران در پاریس است. معدود فرانسویهایی پیدا میشوند که به ایران سفر کرده باشند؛ بااینحال، آنها توانستهاند میراث فرهنگی این کشور را از طریق نمایشگاههای آثار تاریخی ایرانی که مرتباً در لوور برگزار میشود، ببینند.»
به گفتهی یکی دیگر از موزهداران لوور، بخش ایران در این موزه واقعاً شگفتانگیز است زیرا ایران در آن زمان مرکز جهان به شمار میآمده است. امپراطوری پارس، مرکز دنیا در آن عصر بوده است. وقتی که شما وارد این اتاقها میشوید، حس وارد شدن به قلمروی پارس را خواهید داشت.
موزهی لوور یکی از جاهای دیدنی پاریس بقایای شهر شوش را در میان مهمترین آثار خود تلقی میکند. با اینحال اتاقهای کاخ داریوش در لوور برخلاف آثار ارزشمندی چون مونالیزا یا کلکسیونهای اسلامی، بازدیدکنندهی اندکی دارند و بهسختی قابل پیدا شدن هستند.
برای رسیدن به اتاقهای کاخ داریوش، باید از ورودی ریشلیو (Richelieu) در زیر هرم شیشهای لوور، سوار بر پلهبرقی شده، سپس به طرف راست بروید و وارد بخش آثار باستانی شرق نزدیک شوید. در این محوطه مجموعهی بینظیری وجود دارد که ۹,۰۰۰ سال تاریخ، از دوران ماقبل تاریخ تا اوایل دورهی اسلامی را در برمیگیرد. این بخش آثار تاریخی مناطق مختلف، از شمال آفریقا تا آسیای مرکزی و شبهجزیرهی عربستان را پوشش میدهد.
شما به مسیر خود ادامه میدهید تا اینکه به مجموعهای از پلهها میرسید. از پلهها بالا بروید، بهطرف اتاق ۲۳۱ رفته، سپس وارد اتاق ۳۰۵ در سمت چپ شوید و به راه خود ادامه دهید تا به مقصد موردنظر برسید. چندین اتاق انتظار شما را میکشند و اتاق شمارهی ۳۰۸ اولین آنها است.
داستان شهر شوش بسیار مهجور است و حتی برخی از ایرانیانی که به لوور میآیند، آن را با پرسپولیس اشتباه میگیرند. لوور در اواخر سال ۲۰۱۸، اقدام به نصب یک نمایشگر سهبعدی به زبانهای فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی کرد که بازدیدکنندگان بتوانند به کمک آن دیداری مجازی از شوش داشته باشند. این سفر مجازی از دروازهای بزرگ آغاز شده و بهطرف حیاطی وسیع ادامه پیدا میکند و تالار ستوندار میهمانان و اتاق تاجگذاری را نیز به تصویر میکشد.
این مقدمه حکایت از میراثی کهن و شگرف دارد. هدف این مقاله معرفی برخی از نفیسترین آثار تاریخی متعلق به ایران است که در موزهی لوور نگهداری میشوند.
۱. لوح حمورابی، شاه بابِل
لوح حمورابی نمادی از تمدن بینالنهرین است. این ستون سنگی بزرگ از جنس سنگ بازالت که در قرن هجدهم پیش از میلاد به فرمان شاه بابِل ساخته شد، یک اثر هنری، تاریخی و ادبی است و کاملترین چکیدهی قانونی عهد باستان بینالنهرین به شمار میآید.
این اثر شگرف توسط پادشاهی ایلامی در قرن دوازدهم پیش از میلاد، از بابِل به کاخی در شهر شوش منتقل شد. پس از کشف آن توسط باستانشناسان فرانسوی، این اثر ارزشمند برای مطالعه به موزهی لوور منتقل شد. لوح حمورابی در بخش بینالنهرین موزهی لوور در کنار دیگر شاهکارهای تاریخی منطقه به نمایش درآمده است. این لوح بازالتی احتمالاً در سیپار، شهری متعلق به خدای آفتاب بابلیان؛ شَمَش ساخته شده باشد.
دیگر آثار تاریخی مشابه این لوح، در شهرهای تحت حکمرانی حمورابی یافت شدهاند. سنت نوشتن قانون در منطقه بینالنهرین به پیش از دوران حمورابی بازمیگردد. برای مثال دو سند قانون سومری که به فرمان اورنامو؛ پادشاه شاه اور نوشته شده و لوح لیپیت ایشتار قدمت بیشتری از لوح حمورابی دارند.
لوح حمورابی اعتبار خود را از نوشتههای روی آن میگیرد. متون میخی بیشتر سطح این لوح را به اشغال خود درآوردهاند و اهمیت این اثر را دوچندان میکنند. صحنهی اصلی در این لوح، تصویری از شاه را به نمایش میگذارد که در حال دریافت اختیارات قانونی خود از شَمَش است.
این اثر که به لطف محتوای قانونی خود شگفتانگیز است، همچنین منبعی خارقالعاده از اطلاعات در مورد جامعه، مذهب، اقتصاد و تاریخ آن دوره نیز محسوب میشود. برخلاف کل موزه، مجموعهی آثار شرق نزدیک عاری از بازدیدکنندهی فراوان است. بااینحال، توضیح قانون حمورابی به برنامهی آموزشی مدارس فرانسه اضافه شده و هرروزه دانش آموزان فراوانی برای دیدار از آن به لوور میآیند.
محتوای لوح حمورابی
این لوح به خط میخی و به زبان اَکَدی نوشته شده است و به سه بخش تقسیم میشود:
- مقدمه تاریخی این لوح به تفویض اختیار به شاه حمورابی بهعنوان «حافظ مستضعفان و سرکوبشدگان» و شکلگیری امپراطوری و دستاوردهای وی اشاره دارد.
- یک شعر که به قوانین حمورابی و تلاش برای جاودانه کردن آنها در آینده اشاره میکند.
- این دو بخش، متنی را احاطه میکنند که به توصیف تقریباً ۳۰۰ قانون و تصمیمات قانونی در زندگی روزمره در قلمروی بابل اشاره دارد.
بخش مربوط به قوانین در این متن با استفاده از زبان مرسوم نوشته شده و به دستور شاه به منظور درک آن توسط همهی مردم، به زبان ساده بیان شده است. تصمیمات قانونی همگی به یک شیوهی مشابه نوشته شدهاند. به این نوع قوانین، قوانینِ اگر-آنگاهی گفته میشود. برای مثال؛ اگر فردی مرتکب عمل خطایی شود، آنگاه خود نیز با همان عمل مجازات خواهد شد.
موضوعات مورد اشاره در این لوح قوانین جزایی و مدنی آن دوره را پوشش داده و در فصلهای مختلف دستهبندی شدهاند. موضوعات اصلی در این لوح، مربوط به قوانین خانواده، بردهداری، قوانین شغلی، تجاری، کشاورزی و اجرایی هستند.
قیمتها و دستمزدها بر اساس قوانین اقتصادی تعیین میشدند. طولانیترین فصل این لوح مربوط به خانواده است که اساس جامعهی بابلی را شکل میداده است. این فصل با موضوعاتی چون نامزدی، ازدواج، طلاق، فرزندان، فرزندخواندگی، ارث و میراث و وظایف مراقبت از فرزندان ارتباط دارد. در این لوح به تمامی جنبههای هر موضوع اشاره شده و سبب میشود تا بهترین تصمیم ممکن در ارتباط با هر موضوع گرفته شود.
قانون حمورابی اثری شگرف و باارزش به عنوان یک مدل قانونگذاری است. در واقع این اثر رسالهای در باب قدرت قانونگذاری در تمدن بینالنهرین است. لوح سنگی حمورابی چکیدهای از معتبرترین شیوهی حکمرانی در بینالنهرین باستان است.
۲. سنگ مرز، متعلق به دوران پادشاهی مِلیشیپاک دوم
کودورو (Kudurru) یا سنگ مرز به سنگهای کوچکی گفته میشود که حد و مرز زمینهای اهدایی پادشاهی را مشخص میکردند. این سنگها اولین بار در دوران حکمرانی کاسیها در بینالنهرین ظهور کردند. این نمونه از سنگها در موزهی لوور، متعلق به زمینهای اهدایی از سوی شاه ملی-شیپاک به پسر خود مَردوک اَپَل ایدین هستند.
چنین هدایایی تحت محافظت خدایان بزرگ معبد بابل قرار میگرفتند. نام و نشان خدایان بر روی این سنگها به منظور حفاظت از زمینها در برابر غارت و چپاول نوشته میشد.
بعد از سقوط اولین امپراطوری بابل و پس از عصر طلایی حکمرانی حمورابی، این قلمرو به تدریج و تحت فرمانروایی خاندان خارجی کاسیها جانی دوباره گرفت.
کاسیها بهسرعت زبان بابلی و رسم و رسومات آنها را یاد گرفتند. آنها سنگهای کوچکی موسوم به سنگ مرز را پدید آوردند که استفاده از آنها تا قرن هفتم پیش از میلاد رواج داشتند.
سنگهای مرز کتیبههای کوچکی هستند که بر روی آنها مشخصات زمینهای اهدایی از سوی حاکمان بابلی به خاندان سلطنتی و شهروندان ردهبالا یا شخصیتهای عالیرتبهی مذهبی نوشته میشد.
در این نمونه که در موزهی لوور نگهداری میشود، متن روی سنگ به طور کامل یک طرف سنگ را پوشش میدهد. این متن روایتگر یک زمین اهدایی از سوی ملی-شیپاک؛ شاه کاسی، به فرزند خود مردوک اپل ایدین؛ شاه آیندهی کشور است. مالکیت این سرزمین با امتیازات دیگری نیز همراه بود.
سنگهای مرز احتمالاً در معابد قرار میگرفتند؛ جایی که عبادتکنندگان و خدایان بتوانند آنها را مشاهده کنند. در طی حفاریهای باستانشناسی از این معابد، سه سنگ مرز کشف شده است. با اینحال، این سنگ مرز همراه با اشیائی دیگر در شهر باستانی شوش کشف شده است. به نظر میرسد که این سنگ دههها بعد از پایان حکمرانی ملی شیپاک، توسط شوتروک ناهونته؛ شاه ایلامی، به شوش منتقل شده است. پیروزی او در جنگهای بابلی منجر به سقوط تمدن کاسیها شد.
حکاکیهای روی سنگهای مرز معمولاً شامل دو بخش میشود. بخش اول ماهیت هدایا و شروط و قوانین زمینهای اهدایی را توصیف میکند. در ادامه نفرینی موسوم به نفرین الهی برای هرکسی که مدعی این هدایا شود، میآید. این سنگها تنها بهمنظور ثبت و ضبط زمینهای اهدایی و نمایش به مردم عادی نوشته نمیشدند بلکه تحت حفاظت خدایان نیز قرار میگرفتند. نام و نشان هر خدا بر روی سنگهای مرز حکاکی شده است.
مطالب مرتبط
اوت لت های پاریس با بهترین برندهای جهان مترو پاریس؛ بلیطی به تاریخ فرانسه کشف بهترین رستوران های پاریس برای هر ذائقهنظم الهی جهان
این سنگ مرز تمام خدایانی را به تصویر میکشد که از نظم جهانی محافظت میکنند. هنرمند خالق این اثر از روشی استفاده کرده است که بعدها در ساخت سنگهای مرزی دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفتند. در این شیوه، نمادهای مرتبط با هر خدا به ترتیب سلسلهمراتب آورده شدهاند.
در بالای این لوح، خدایان ستارهای تمدن بینالنهرین دیده میشود که نشانی از بهشت هستند. هلال سین (ایزدبانو)؛ خدای ماه و ستارهای همراه با پرتوهای شَمَش؛ خدای آفتاب، الههی ایشتار را احاطه کردهاند که نشانی از سیارهی ونوس یا همان زهره است. آنها در کنار خدایان این سرزمین که تعادل و ثبات جهان را حفظ میکنند، قرار دارند. تاجهایی با ۶ شاخ در محراب، نمادی از آنو؛ خدای آسمان و اِنلیل؛ خدای هوا هستند. آنها در ادامه با سر یک قوچ و یک بزماهی به نشانهی خدای آب شرب و نمادی از الههی زمین همراه میشوند.
در ردیف پایینی، خدایان جنگ قرار دارند که پیروزهای آنها در میدان نبرد، از نظم جهانی مراقبت میکند. نِرگال، به شکل سلاحی نصبشده در پشت یک اژدها است. زابابا از طریق سلاحی با سر یک پرندهی شکاری به نمایش درآمده است. نینورتا با سلاحی به شکل سر یک شیر به تصویر کشیده شده است.
درست در پایین آنها، چهرهی مردوک؛ خالق و محافظ بابل به شکل یک سرنیزهی نوکتیز و یک اژدهای شاخدار به تصویر کشیده شده است. او در کنار نابو؛ خدای کتابت به شکل یک لوحه و گل سوسن قرار دارد. در طرف دیگر وی الههی درمان ایستاده است.
خدایان باروری زمین در پایینترین سطح از این سنگها قرار دارند. خدای رعدوبرق، خدای طوفان، خدای آتش و خدای کشاورزی از مهمترین خدایان در تمدن کاسیها هستند. بر روی زمین، مار و عقرب به نمایندگی از خدایانی از عالم پس از مرگ دیده میشوند.
دستهبندی از بالا به پایین نشانگر سلسلهمراتب و اهمیت خدایان بوده و نمادی از خدایان بابلی به عنوان یک جهان کوچک سمبلیک است. این شیوهی چیدمان خدایان بیانگر نظم الهی کیهان و سلسلهمراتب خدایان است.
۳. سرستون کاخ داریوش اول
این سرستون عظیم یکی از ۳۶ ستونی است که سقف کاخ آپادانا در شوش را سر پا نگه میداشتند. بر اساس اسناد و شواهد، طراحی و معماری این سرستون کاملاً ایرانی است. این سرستون نمادی از هنر دوران هخامنشی است که در آن المانهای گرفتهشده از تمدنهای دیگر بهمنظور خلق اثری منسجم و زیبا دیده میشود.
وقتیکه داریوش جانشین کوروش کبیر شد، شهر شوش را به عنوان پایتخت اجرایی امپراطوری متحد خود انتخاب کرد. شوش که یکی از قدیمیترین شهرهای جهان بود، تبدیل به قطب تجاری، سیاسی و اداری شد و اهمیت بسیار بیستری نسبت به پرسپولیس داشت. پرسپولیس نیز یک محوطهی بزرگ تشریفاتی است که در همین ابعاد به دست داریوش ساخته شده است. او دستور ساخت کاخی در سه طبقه مشرف به شهر در منطقهی شمالی شوش را داد.
در عهد عتیق، شوش جایی است که ملکه اِستر برای نجات جان یهودیان، هامان را شکست میدهد. شوش همچنین محوطهای متشکل از یک کاخ ۱۰۱ هکتاری ساختهشده به دست داریوش کبیر در قرن پنجم پیش از میلاد است. حملات عراق در خلال جنگ ایران با این کشور، آسیبهای وحشتناکی به خرابههای تالار میهمانان کاخ وارد آورده است.
او در اینجا به ساخت یک کاخ سلطنتی به شیوهی بینالنهرینی مشغول شد و نام آن را آپادانا گذاشت.
۳۶ ستون این کاخ هرکدام دارای ۲۱ متر ارتفاع بودند. هر ستون دارای یک پایهی مربعی شکل بود که روی آن نام شاه به چشم میخورد. این ستونهای شیاردار نمایانگر سبک یونانی بودند که در بالا با ۳ المان تزئین میشدند؛ یک المان سبد مانند از ساقههای درخت نخل که از تمدن مصری وام گرفته شده بود؛ ترکیبی از پیچکهای دوگانه با گُل و بته که تقلیدی از معبد آرتمیس در اِفِسوس بود و در بالای همهی آنها دو گاو وحشی پشتبهپشت و زانوزده به چشم میخورد.
این ستون تا پشت گردن دو گاو ادامه دارد. این دو جفت گاو نمادی از نقش و نگارهای بینالنهرینی هستند که توازن کیهانی را به نمایش میگذارند.
این سرستون در موزهی لوور با کمک چندین ستون شکسته که از حفاریهای مارسل دیولافوا بین سالهای ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ به دست آمده بودند، بازسازی شده است. در این ستون میتوان رنگهای متعدد سنگها را مشاهده کرد. ستون از یک سنگ آهکی با رگههای خاکستریرنگ است که در دوران باستان از کوههای زاگرس به دشت شوش آورده شده بود.
سبک خالص ایرانی
منشوری از داریوش به ما میگوید که سنگتراشان یونانی و لیدیایی بودند که ستونهای شوش را تراشیدند. مدلی که آنها بر اساس آن کار میکردند، به دست معماران ایرانی طراحی شده بود. آنها عمداً اقدام به ترکیب چندین سبک با هم به منظور نمایش اتحاد بخشهای مختلف این امپراطوری کردند.
این سرستون نمادی از هنر هخامنشی با ترکیبی از المانهای وام گرفته شده از تمدنهای مختلف است. افزون بر این، اگرچه استفاده از ستونها امری نادر بود اما برای ایرانیان تازگی نداشت. میتوان چنین ستونهایی را در تپههای حسنلو متعلق به قرن نهم پیش از میلاد و همچنین در لرستان در قرن هشتم پیش از میلاد مشاهده کرد.
این همکاری معماران یونانی بود که اجازه داد این معماری مبتنی بر ستون به سطحی قابلقبول از پیشرفت برسد و ساخت بناهایی را ممکن سازد که تا پیش از آن سابقه نداشت.
آثار تاریخی ایران در کلکسیونهای موزه لوور
در سال ۱۷۹۳ و زمانی که موزهی لوور تحت عنوان موزهی مرکزی هنرها تأسیس شد، آثار باستانی آن مشخصاً شامل تندیسهای یونانی یا رومی میشدند. اشیاء طلایی و نقرهای متعلق به سلسلهی ساسانیان از کلیسای سلطنتی سن دنی به اتاق مدالها در کتابخانهی ملی منتقل شده بودند. در آنجا بود که جام مشهور خسروی دوم در میان سایر اشیاء عتیقه نگهداری میشد. این جام بهطور سنتی به سلیمان منتسب بود و گفته میشد که برای شارلمانی یا شارل تاس فرستاده شده است.
یکی از عجیبترین آثار موزهی لوور، دستگیرهای از یک کوزهی متعلق به قرن چهارم پیش از میلاد به شکل یک بز کوهی بالدار است. این دستگیره از طلا و نقره ساخته شده و به حدی ظریف و استادانه است که گویی پرواز میکند.
از دیگر آثار موجود در این مجموعه میتوان به ژتونهای سفالی، مهرهای استوانهای حجاریشده، جواهراتی از جنس طلا و سنگهای قیمتی، نیمتنههای سفالی و مجسمههای فلزی، سفالی و از جنس عاج فیل اشاره کرد.
ماهیت واقعی تمدن ایرانیان باستان در قرن نوزدهم و به لطف کاوشهای باستانشناسی با مشارکت موزهی لوور آشکار شد. دپارتمان دوران باستان شرقی در سال ۱۸۸۱ بهعنوان بخشی مستقل از دپارتمان آثار باستانی به خاطر کشف هنر سومری تأسیس شد.
آثار باستانی ایرانی معمولاً از طریق امپراطوری عثمانی به اروپا راه یافتند، درنتیجه تاجران تصور میکردند که این آثار ریشههای ارمنی یا ترکی دارند. اولین اثر برنزی لرستان که در سال ۱۸۹۳ به موزهی لوور راه یافت یک عَلَم مرموز بود که حلقهای از فیگورهای در کنار هم را به تصویر میکشید.
لئون الکساندر و اوزِی، متخصصان فرهنگ یونان، به محض بررسی این اثر تصور کردند که این اثر شبیه به تصویر کشیدن گورگونها در یونان باستان است. آنها این اثر را به عنوان اثری متعلق به دوران پارتها شناسایی کرد.
اندکی بعد، اولین تندیسهای لرستان تهیه و به عنوان سرهای خاندان سلطنتی به سبک هنر کاپادوکیه شناخته شدند، هرچند از روی احتیاط در کنار آنها نوشته شد: «این دوره و سبک در دست بررسی است.» بررسی و کشف ماهیت این آثار ۳۰ سال دیگر زمان برد.
اشیاء خارقالعاده که غیرقابل مقایسه با دیگر کلکسیونهای موزهی لوور بودند، در اواخر قرن نوزدهم به دست آمدند و به طرز عجیبی موجب شگفتی هیچ علاقهمندی نشدند. دلیل این بیمیلی، تعصب و پیشداوری بیشازحد نسبت به آثار هنری فاخر یونانی بود. محققان در آن زمان کمتر اطلاعی در مورد هنر جواهرسازی هخامنشی داشتند.
کشف مجموعهای از نمونههای حیرتانگیز از تمدن بابلی که حاصل غنیمتهای جنگی در قرن دوازدهم پیش از میلاد به دست یک فاتح ایلامی بود، موجب حیرت بسیاری شد. هیچ تصمیم عاجلی در ارتباط با این یافتهها گرفته نشد اما مظفرالدین شاه در سال ۱۹۰۰ بهموجب امضای قراردادی، تمامی آثار قابل حمل کشفشده یا در آستانهی کشف شدن به جز نقره و طلا در منطقه شوش را به فرانسه واگذار کرد. درنتیجه، موزهی لوور نقش مخزنی از یک مجموعهی کامل آثار باستانشناسی را ایفا کرد که در میان هیئتهای اعزامی باستانشناسی بیسابقه بود.
اولین محموله در سال ۱۹۰۱ ارزش بسیار بالایی داشت و شامل قانون حمورابی، کتیبهی پیروزی نارامسین و آثار تاریخی تمدن ایلامی نظیر یک صفحهی بزرگ برنزی که توسط فلزکاران ماهر ایلامی ساخته شده بود، میشد.
این آثار گرانبها به درستی در کنار آثار کشفشده از تمدن بینالنهرین در اتاق مخصوص آشوریان به نمایش درآمدند. بر اساس یک سنگنبشته، شماری از آنها نیز به تاریخ ایلامی تعلق داشتند که حاکمی فاتح، آنها را به شوش آورده بود. فضای جدید در موزهی لوور در بخش غربی این گالری جای گرفت.
تاریخچه مختصر؛ بینالنهرین، ایران و آناتولی
انقلاب نوسنگی در حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل در بینالنهرین آغاز شد. قبایل کوهنشین از شرق و قبایل چادرنشین از صحرای سوریه، سرزمینهای حاصلخیز بینالنهرین سفلی را به اشغال خود درآوردند. شهرهای اولیه در دوران پیشا شهرنشینی در حدود ۳۷۰۰ تا ۲۹۰۰ پیش از میلاد، تحت حکمرانی شاهان محلی بنا شدند. نوشتن در حوالی سال ۳۳۰۰ پیش از میلاد تکامل یافت تا نیازهای یک اقتصاد در حال بزرگتر شدن را برآورده کند.
جمعیت چادرنشین در فلات ایران به زندگی در کنار جوامع بزرگ شهری ادامه دادند. شوش در سال ۴۲۰۰ پیش از میلاد بنا شد و به یک شهر بزرگ سیاسی و مذهبی بدل گشت. خدایان چادرنشین نظیر ناپیریشا و کیریریشا در کنار خدای مخصوص شهر شوش؛ اینشوشیناک، مورد پرستش قرار میگرفتند. دوگانگی فرهنگی دولت ایلام باستان با دو زبان و دو پایتخت که تحت تاثیر جوامع بینالنهرینی و جوامع چادرنشین فلات ایران بود، به خوبی مشهود بود.
کوچنشینان لرستان در شمال ایران فلزکاران متبحری بودند که نقش واسطه با بابل را ایفا میکردند. در هزارهی چهارم و سوم پیش از میلاد، یک شاهراه تجاری برای واردات سنگهای قیمتی از شرق احداث شد. شوش تجارت خود با بینالنهرین را نیز زیر نظر داشت.
در بینالنهرین جامعه و اقتصاد هر لحظه تحت حکمرانی سلسلهی سومریان در حال توسعهیافتگی و سازمانیافتگی بیشتر بود. تمدن سومریان در جنوب عراق فعلی آغاز شد و نفوذ آن تا فلات ایران و مرکز سوریه گسترش یافت.
ایلام از هزارهی سوم پیش از میلاد رقیب اصلی امپراطوریهای بینالنهرین بود. تاریخ این تمدن از طریق دورههای متعدد مطیعسازی و استقلال قابل تشخیص است. ایلام در دورهای تبدیل به بخشی از امپراطوری اَکَدی و سپس اور شد. در عوض اما در دورهای دیگر بابل را تحت تصرف خود درآورد.
شهرهای بزرگ در حدود سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد شکل گرفتند. در جُبَیل، فراعنهی سلسلههای اولیه، هدایای سلطنتی را به بانوی جبیل پیشکش میکردند و در عوض آن چوب سرو میگرفتند. سنتی که تا زمان امپراطوری ایران ادامه داشت.
در اوایل عصر برنز، ناحیهی آناتولی بین قلمروهای کوچک امیرنشین تقسیم شد و به سبب تجارت فلزات و سنگ آهن به ثروت رسید. در اواخر هزارهی سوم پیش از میلاد، آناتولیِ مرکزی از ثروت و مکنت قابلتوجهی برخوردار بود؛ سفالهای غربی به این منطقه وارد میشدند و کاملکنندهی محصولات شگرف داخلی بودند.
در اوایل هزارهی دوم پیش از میلاد، تاجران آشوری اقدام به تأسیس مراکز تجارت در دروازهی شهرهای بومی نظیر کانِش کردند. این مراکز تجارت برای ۲۰۰ سال دایر بودند و بازرگانی داخلی و تجارت با آشور را در کنترل داشتند.
در سراسر هزارهی دوم، فراعنهی مصر بر سر کنترل مناطق آسیایی با هیتیها در نبرد بودند. هیتیها در دشتهای آناتولی مرکزی سکونت داشتند. از سال ۲۵۰۰ تا ۲۰۰۰ پیش از میلاد، تمدن یونان باستان تا شرق گسترش مییابد. در همین دوره شاهد توسعهی الفبای نوشتن هستیم.
در هزارهی دوم و اول پیش از میلاد، قلمروهای بینالنهرین به امپراطوریهایی تقسیم شدند که به طور مداوم بر سر قدرت با یکدیگر در نزاع بودند. بابلیها تحت حکمرانی حمورابی در قرن هجدهم پیش از میلاد، آشوریها و همسایگان قدرتمند آنها، هیتیها، ایلامیها، و همچنین مادها و پارسها، امپراطوران این منطقه بودند. پادشاهی شوش در قرن دوازدهم پیش از میلاد بابل را تخریب کرد. قانون حمورابی از جمله غنیمتهایی بود که به شوش برده شد.
پس از سقوط امپراطوری هیتی در حوالی سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد، تنها نهادهای سیاسی باقیمانده تا زمان پیروزی آشوریان، پادشاهیهای کوچک نئوهیتی نظیر مِلیدی، کارکِمیش و تیل بارسیپ بودند. از مشخصههای این پادشاهیها، هنر برجسته و تاثیرپذیرفته از تمدنهای آشوری و سوری-آرامی بود. پادشاهی اورارتو بهشدت تحت تأثیر همسایه و رقیب قدرتمند آشوری خود بود و این نفوذ تا زمان نابودی آن در اوایل قرن ششم پیش از میلاد به دست مادها ادامه داشت.
پس از یک بحران سیاسی در حوالی سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد و حملهی اهالی دریا در مصر، پادشاهیهای جدیدی در قرن دهم پیش از میلاد ظهور کردند؛ فنیقیها و آرامیها برخی از این پادشاهیها بودند. فنیقیها مستعمرات خارجی در قبرس و کارتاژ را تأسیس کردند و مهد تمدن کارتاژی پدید آمد. قبایل متعدد شمالیِ هندی-اروپایی زبان در سراسر این قلمرو حضور پیدا کردند. بخشی از آنها در هزارهی اول پیش از میلاد، تحت استیلای مادها و سپس هخامنشیان به اتحاد رسیدند.
اسکندر در سال ۳۳۱ پیش از میلاد پیروزی خود بر ارتش داریوش سوم را در تاریخ ثبت کرد. به محض درگذشت وی در سال ۳۲۳ پیش از میلاد، امپراطوری او در میان ژنرالهای ارتش چندتکه شد و گروهی از حکومتهای سلطنتی را شکل داد که تحت تأثیر پیوند موفق فرهنگهای غرب و شرق نزدیک بودند. این حکومتها تا زمان ظهور اسلام دوام آوردند.
قلمروهای شرق فرات و بخش سوریه بین سالهای ۳۲۱ تا ۲۸۱ پیش از میلاد، تحت سلطهی سلوکوس نیکاتور؛ مؤسس سلسلهی سلوکیان قرار داشتند. دو امپراطوری قدرتمند در قلمروی ایران امروزی حکومت میکردند؛ پارتها و ساسانیان.
در کشورهای مشرق زمین، صلحی که تا زمان تأسیس امپراطوری پارسیان و آمدن یونانیانِ تحت فرمان اسکندر و جانشینان وی دوام داشت، منبعی برای ادامهی پیشرفت و ترقی بود. در سرزمینهای داخلی به سوی امپراطوری عرب، ساکنان منطقهی پالمیرا و تیما شهری در شبهجزیرهی عربستان و یمن کنترل تجارت کاروانها بین هند و مدیترانه را به دست گرفتند.
گروههای قومی، سیاسی و مذهبی جدیدی ظهور کردند، ارتباط میان سواحل مدیترانه و بخشهای داخلی امپراطوری عرب برقرار شد و فرهنگ یونانی-شرقی به طور گستردهای مورد استقبال قرار گرفت. این موضوع در آثار تاریخی منطقهی پترا و پالمیرا مشهود است.
{{totalCount}} دیدگاه