مارتین لوتر رهبر اصلاحات پروتستان
- صبا صفری
- 1397/11/10
- 0 دیدگاه
مارتین لوتر یک متخصص الهیات بود که مسیحیت را با شروع اصلاحات پروتستانی در قرن شانزدهم در اروپا برای همیشه تغییر داد.
مارتین لوتر دهم نوامبر سال ۱۴۸۳ به دنیا آمد و یک راهب آلمانی بود که جنبش پروتستان را در قرن شانزدهم آغاز کرد و یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ مسیحیت به شمار میرود. لوتر برخی از اصول اولیه کاتولیک رومی را زیر سؤال برد و پیروانش خیلی زود از کلیسای کاتولیک رومی جدا شدند تا سنت پروتستان را آغاز کنند. کارهای او اصلاحات داخل کلیسا را سرعت بخشید. لوتر به عنوان یک متخصص الهیات برجسته، میخواست مردم به خدا احساس نزدیکتری کنند و به همین خاطر انجیل را به زبان آنها ترجمه کرد. به عبارتی میتوان گفت او به صورت ریشهای رابطه بین رهبران کلیسایی و پیروانشان را تحت تأثیر قرار داد.
۹۵ تز مارتین لوتر و اصلاحات
در ۳۱ اکتبر سال ۱۵۱۷، مارتین لوتر که از سری جدید فروش کفاره توسط «پاپ لئوی دهم» برای کمک به ساخت کلیسای سن پیتر عصبانی بود، کاغذی را با «۹۵ تز» خود بر در ورودی کلیسای کوچک «دانشگاه ویتِنبرگ» چسباند. اگر چه لوتر قصد داشت این موارد موضوعی برای مباحثه باشند، اما «۹۵ تز» انتقادی ویرانگر برای این کفارهها و کارهای نیکی که پاپ به مردم در ازای پاک کردن گناهانشان پیشنهاد میکرد را در پی داشت. همچنین لوتر یک کپی از این متن را برای اسقف اعظم «آلبرت آلبرشت» نیز فرستاد و او را به پایان دادن به این موضوع دعوت کرد. به کمک چاپخانه، کپیهایی از این ۹۵ تز در کمتر از دو هفته در سرتاسر آلمان منتشر شد و حتی در کمتر از دو ماه به کل اروپا رفت.
کلیسا نهایتاً برای متوقف کردن این اعلام جنگ حرکتی کرد. در اکتبر سال ۱۵۱۸، در یک ملاقات با کاردینال «توماس کایتان»، به مارتین لوتر دستور داده شد که ۹۵ تز خود را انکار کند. لوتر پاسخ داد که نمیتواند آن را انکار کند مگر اینکه کتاب مقدس به او چیزی جز این ثابت کند. او باز هم پیش رفت و ادعا کرد که فکر نمیکند مقام پاپ اجازه تفسیر کتاب مقدس را داشته باشد. این قرار ملاقات به یک مسابقه داد زنی تبدیل شد و سرآغاز طرد نهایی او از کلیسا بود.
والدین، زندگی اولیه و تحصیلات
والدین مارتین لوتر «هانس» و «مارگارت»، از تبار دهقانان بودند. هر چند، هانس به عنوان معدنچی و ذوبکننده طلا موفقیتهایی به دست آورده بود و در سال ۱۴۸۴ خانوادهاش را از آیزلیبن (Eisleben) به مانزفلد (Mansfeld) برد تا به محل کارش نزدیکتر باشد. هانس لوتر میدانست که کار معدن بسیار دشوار است و میخواست برای پسرش آیندهی بهتری بسازد. او میخواست پسرش وکیل شود. در سن هفت سالگی مارتین لوتر وارد مدرسه مانزفلد شد. در سن چهارده سالگی مارتین لوتر به ماگدبورگ (Magdeburg) در شمال رفت تا تحصیلات خود را ادامه دهد. در سال ۱۴۹۸، او دوباره به آیزلیبن برگشت تا در یک مدرسه به تحصیل گرامر، منطق و علم فصاحت مشغول شود. او بعدها این تجربه خود را با جهنم و برزخ مقایسه میکرد!
در سال ۱۵۰۱، مارتین لوتر وارد دانشگاه ارفورت (Erfurt) شد تا مقطع ارشد دورههای مذکور به همراه متافیزیک را بگذراند. در این زمان به نظر میرسید که او در مسیر وکیل شدن قرار دارد.
آغاز مسیر راهبگی
در جولای سال ۱۵۰۵، لوتر یک تجربه دگرگون کننده داشت که باعث شد مسیرش را تغییر داده و یک راهب شود. او در یک طوفان شدید گیر افتاده بود و از وحشت جانش به درگاه آنِ مقدس (St. Anne)، قدیس حامی معدنچیان، دعا کرد که او را نجات دهد و او در ازایش راهب شود. طوفان آرام شد و او نجات یافت.
بسیاری از مورخان باور دارند این کار یک عمل خودجوش و ناگهانی نبوده و بیشتر به ایدهای شباهت دارد که از قبل در ذهن لوتر شکل گرفته بود. تصمیم برای راهب شدن کار سختی بود و باعث ناراحتی شدید پدر لوتر شد، اما او حس میکرد باید این قول را عملی کند. البته او از ترس جهنم و خشم خدا نیز این کار را انجام داد و فکر میکرد زندگی در یک صومعه میتواند به او کمک کند تا به رستگاری برسد.
روشنگری و اصلاحات
اولین سالهای زندگی در صومعه برای مارتین لوتر سخت بود زیرا او نمیتوانست آن روشنگری که انتظارش را داشت بیابد. یک استاد به او گفته بود زندگیاش را منحصراً روی مسیح متمرکز کند و این امر بعدها برای او آن راهنمایی که دنبالش میگردد را به ارمغان خواهد آورد.
در سن ۲۷ سالگی لوتر این موقعیت را یافت تا به عنوان نماینده در کنفرانس کلیسای کاتولیک رم حضور یابد. بعد از این کنفرانس او به وضوح امید خود را از دست داد و با مشاهده بیاخلاقی و فساد بین کشیشهای کاتولیک بسیار دلسرد شد. بعد از بازگشت او به آلمان، او در دانشگاه ویتنبرگ ثبت نام کرد تا شورش معنوی خود را سرکوب کند. لوتر در درسها بسیار پیش رفت و توانست به درجه دکتری برسد و در همان دانشگاه در مقام استاد الهیات تدریس کند.
مارتین لوتر نهایتاً با مطالعه کتاب مقدس توانست به آن روشنگری مذهبی که دنبالش بود، برسد. در سال ۱۵۱۳، زمانیکه او در حال آماده کردن سخنرانیاش بود، با قسمتی از انجیل روبهرو شد که مسیح روی صلیب برای طلب بخشش فریاد میزد. فریادی که شبیه به سرخوردگی خود لوتر در برابر خدا و مذهب بود. دو سال بعد، وقتی در حال آمادهسازی سخنرانی خود بود با مسیر دیگری روبهرو شد که کلید رستگاری معنوی او بود. این دوره یک تغییر بزرگ را در زندگی لوتر شکل داد و اصلاحات را به حرکت انداخت.
مطرود شدن از کلیسا و رژیم کرم ها
بعد از انتشار ۹۵ تز، مارتین لوتر به سخنرانی و نوشتن در دانشگاه ویتنبرگ ادامه داد. در ژوئن و ژوئیه سال ۱۵۱۹، لوتر در ملأ عام اعلام کرد که انجیل به پاپ این حق انحصاری را نمیدهد که کتاب مقدس را تفسیر کند. این حرف او حمله مستقیمی به مقام پاپ بود. در نهایت در سال ۱۵۲۰، پاپ که به حد کافی کارهای او را تحمل کرده بود، در پانزدهم ژوئن تهدید نهایی خود را با تهدید به تکفیر به لوتر اعلام کرد. در ۱۰ دسامبر همان سال، لوتر در حضور مردم آن نامه را سوزاند. در ژانویه سال بعد، مارتین لوتر بهطور رسمی از کلیسای کاتولیک رومی طرد شد.
در مارس سال ۱۵۲۱، لوتر در برابر رژیم کرمها (Diet of Worms)، یک مجلس عمومی متشکل از سران سکولار احضار شد. دوباره لوتر انکار کردن بیانیههایش را رد کرد و درخواست کرد تا از کتاب مقدس دلیلی برای رد کردن حرفهایش بیاورند. این دعوت او هیچ پاسخی در پی نداشت. در ۸ می همان سال، نوشتههای لوتر ممنوع اعلام شده و او را یک مرتد گناهکار معرفی کردند و این به معنی محکومیت و فراری شدن او بود. دوستان لوتر به او کمک کردند در قلعه «وارتبورگ» پنهان شود و در این زمان او کتاب عهد جدید را به آلمانی ترجمه کرد تا مردم عادی بتوانند کلمات خدا را خودشان مستقیماً بخوانند.
لوترنیسم
اگر چه لوتر هنوز تحت خطر بازداشت بود، اما دوباره به کلیسای قلعه ویتنبرگ بازگشت تا در می سال ۱۵۲۲ برای تأسیس یک کلیسای جدید با عنوان لوترنیسم اقدام کند. او پیروان زیادی به دست آورد و حتی حمایت شاهزادههای آلمانی را نیز پشت خود داشت. وقتی یک شورش دهقانی در سال ۱۵۲۴ شروع شد، لوتر طرف دهقانان را نگرفت و از حکمرانان حمایت کرد زیرا برای رشد کلیسایش به آنها نیاز داشت. هزاران دهقان در این شورش کشته شدند، اما کلیسای لوتر در طی این سالها رشد کرد.
همسر و فرزندان لوتر
در سال ۱۵۲۵، مارتین لوتر با یک زن که سابقاً راهبه بود و صومعه را ترک کرده و به ویتنبرگ پناه برده بود، ازدواج کرد. آنها در کنار هم در طی سالها زندگی مشترک صاحب شش فرزند شدند.
سال های آخر
از سال ۱۵۳۳ تا مرگ لوتر در سال ۱۵۴۶، او به عنوان مدیر رشته الهیات در دانشگاه ویتنبرگ کار کرد. در این زمان او از بیماریهای زیادی مانند آرتروز، مشکلات قلبی و گوارشی رنج میبرد. درد فیزیکی و مشکلات عاطفی پناهندگی را میتوان در نوشتههای او لمس کرد. برخی از کارهای او زبانی توهین آمیز علیه بخشهایی از جامعه دارد. مارتین لوتر در ۱۸ فوریه سال ۱۵۴۶ در سن ۶۲ سالگی در سفری که به زادگاهش داشت، درگذشت.
مارتین لوتر در یک نگاه
- انگیزه لوتر برای اصلاحات، جستجوی او برای خدا بود.
- لوتر در الهیات یک دور برگردان ایجاد کرد.
- او در روابط عمومی بسیار قوی بود و برای خود لوگویی طراحی کرد که به «رز لوتر» شهرت یافت. او این لوگو را توسعه داده و در سال ۱۵۳۰ در تمام نامههایش به کار میبرد.
- لوتر عضوی از یک گروه بود و خود به تنهایی اصلاحات را شکل نداد.
- او به خانوادهاش علاقه زیادی داشت و در زمان دوری از خانه برای فرزندانش نامه مینوشت.
- او در زبان بسیار استاد بود و برای تأثیرگذاری درست به خوبی از آن استفاده میکرد.
- کلیسای کاتولیک به خاطر انتشار ۹۵ تز و حملههای بعدی او به مقام پاپ او را مرتد اعلام کرد.
- لوتر در ابتدا برای وکالت درس میخواند اما در اثر یک اتفاق تصمیم به راهب شدن گرفت.
- او خیلی زود متوجه فساد داخل کلیسا شد و دوباره به دانشگاه بازگشت.
- او تا آخر عمر در دانشگاه ویتنبرگ به تدریس الهیات پرداخت.
{{totalCount}} دیدگاه