درباره ماری آنتوانت آخرین ملکه فرانسه بیشتر بدانید
- صبا صفری
- 1397/11/8
- 4 دیدگاه
ماری آنتوانت به تحریک ناآرامی هایی که منجر به انقلاب فرانسه شد، کمک کرد و از کسانی بود که در آگوست سال ۱۷۹۲ منجر به سقوط نهایی نظام پادشاهی کشور شد.
ماری آنتوانت (Marie Antoinette) در سال ۱۷۵۵ در شهر وین اتریش متولد شد. او آخرین ملکه کشور فرانسه بود و نقش چشمگیری در دامن زدن به آشوبهای دوران انقلاب داشت. ماری آنتوانت به نمادی از تجمل و ریختوپاش تبدیل شده بود. حکایت معروفی از او وجود دارد که در جواب اعتراض دولتمردان به این که مردم نان ندارند بخورند، گفته است: «بگذارید کیک بخورند.»
ما نمیدانیم این حکایت هرگز اتفاق افتاده است یا نه اما سبک زندگی او بود که در ساختن چنین داستانهایی دربارهاش کمک میکرد. او نُه ماه پس از همسرش لویی شانزدهم بهدستور سران انقلاب فرانسه گردن زده شد. در آن زمان او تنها ۳۷ سال داشت. در تور فرانسه سری به کاخ ورسای بزنید، کاخی که بخش عمدهی زندگی ماری آنتوانت در آن سپری شده است و با سرگذشت او از نزدیک آشنا شوید.
دختر ماری آنتوانت
در سال ۱۷۷۸ ماری آنتوانت تنها دختر خود یعنی ماری ترز شارلوت را به دنیا آورد. یک سال قبلتر شایعههایی به گوش مادر او رسیده بود که ازدواج ملکه و پادشاه هنوز گویی رسمی نشده و آنها آمیزش نکردهاند. به همین علت ماریا ترز برادر بزرگتر ماری آنتوانت را برای نصیحت کردن او، به فرانسه فرستاد. اگر چه نمیدانیم چه صحبتهایی بین آنها رد و بدل شد، اما نتیجه مثبت بود و اولین فرزند لویی شانزدهم و ماری آنتوانت سال بعد متولد شد.
بگذارید کیک بخورند
همانطور که گفتیم، ماری آنتوانت را با این جمله میشناسند. داستان از این قرار بوده است که وقتی در اوایل شکلگیری انقلاب در سال ۱۷۸۹ خبر گرسنگی مردم و کمبود نان به گوش ماری آنتوانت میرسد، ملکه میگوید: «بگذارید بریوش (نوعی شیرینی فرانسوی) بخورند.»
سندی برای این ادعا وجود ندارد و بسیاری از مورخان اعتقاد دارند؛ بیان چنین کلمات ظالمانهای از دهان ملکه فرانسه بیادبی بزرگی محسوب میشده و این جمله نمیتواند متعلق به او باشد. علیرغم سبک زندگی بسیار تجملی، ماری آنتوانت به خیریهها نیز کمک میکرد و به طبقه متوسط کشورش علاقه داشت. برخی از مورخان ادعا میکنند سابقه این جمله به ملکه ماری ترز شاهزاده اسپانیایی و همسر لویی چهاردهم برمیگردد.
خانواده و دوران ابتدایی زندگی
ماری آنتوانت پانزدهمین و آخرین فرزند ماریا ترز و همسرش؛ فرانسیس اول امپراطور اتریش بود. او کودکی نسبتاً بیدغدغهای را از سر گذراند. تحصیلات او در حد معمول یک دختر اشراف زاده قرن هجدهمی بود و بیشتر روی مذهب و اصول اخلاقی تمرکز داشت.
حفظ صلح شکنندهای که بعد از جنگ هفت ساله در ۱۷۶۳ بین اتریش و فرانسه به وجود آمده بود، به اولویت اول ملکه ماریا ترز تبدیل شده بود. او به همین منظور تصمیم گرفت که با ایجاد یک پیوند زناشویی این اتحاد را تحکیم کند. این رسم در آن زمان بین خانوادههای سلطنتی اروپا رسمی کاملاً رایج بود.
ماری آنتوانت و لویی شانزدهم
در سال ۱۷۶۵ ولیعهد لویی پانزدهم درگذشت. پس از درگذشت او، بزرگترین پسرش یعنی لویی آگوست ولیعهد فرانسه شد. با دستور لویی پانزدهم، پدربزرگ ولیعهد، ماری آنتوانت از اتریش راهی فرانسه شد تا در سن ۱۴ سالکی با پادشاه آینده فرانسه ازدواج کند.
لویی پانزدهم در ۱۷۶۸ معلمی را برای آموزش همسر آینده نوهاش به اتریش فرستاد. این معلم معتقد بود ماری آنتوانت بسیار باهوشتر از چیزی است که انتظارش را داشته است اما بهخاطر تنبلی و سبکسری، آموزش به او کار آسانی نیست. ماری آنتوانت با چشمان آبی-طوسی و موی بلوند خاکستری، دختر زیبایی محسوب میشد. او در سن ۱۴ سالگی و در می سال ۱۷۷۰ به فرانسه عزیمت کرد تا به همسرش بپیوندد.
در این سفر او با ۵۷ کالسکه، ۱۱۷ مرد پیاده و ۳۷۶ اسب همراهی میشد. ماری آنتوانت و لویی آگوست در ۱۶ می سال ۱۷۷۰ ازدواج کردند. این زن جوان به شکل واضحی آماده ازدواج نبود و نتوانست بهراحتی خود را با زندگی متأهلی وفق دهد. نامههای متعدد و منظم او حکایت از دلتنگی شدیدش برای خانواده داشت.
او در یکی از نامههایش مینویسد: «بانوی من، مادر بسیار عزیزم، من هیچکدام از نامههای شما را بدون ریختن اشک نخواندهام». او همچنین از نارضایتیهایش از رسوم فرانسوی گفته و مینویسد: «باید رژ زدن و شستن دستانم جلوی تمام مردم انجام شود». وقتی لویی پانزدهم درگذشت و لویی آگوست به تخت نشست، ماری آنتوانتِ ۱۹ ساله ملکه فرانسه شد.
شخصیتهای لویی شانزدهم و ماری آنتوانت بسیار متفاوت از هم بود. لویی بسیار درونگرا، خجالتی و مردد بود و از کارهای انفرادی مانند مطالعه و آهنگری لذت میبرد اما ماری آنتوانت بسیار سرزنده و برونگرا بود. او عاشق حضور در اجتماعات و جمعهای مختلف بود. ماری آنتوانت به قماربازی، برگزاری و شرکت در مهمانیهای پر تجمل و علاقهاش به مد شهرت داشت.
وقتی پادشاه قبل از نیمه شب به تخت میرفت، مهمانیهای شبانهی ماری آنتوانت هنوز آغاز نشده بود و وقتی ملکه درست قبل از ظهر از خواب بیدار میشد، پادشاه ساعتها قبل به سر کارش رفته بود.
از سال ۱۷۸۰، ماری آنتوانت کمکم بیشتر وقت خود را در پُتی تریانو؛ کاخ خصوصیاش، سپری میکرد و تقریباً همیشه از شاه دور بود. در همین زمان بود که شایعههایی مبنی بر رابطه او با یک دیپلمات سوئدی به گوش میرسید.
مطالب مرتبط
بهترین جاهای دیدنی پاریس برای عاشقان شهر نور موزه لوور پاریس، دروازه ورود به دنیای شاهکارهای هنری خیابان شانزلیزه پاریس، قدم زدن در مشهورترین خیابان فرانسهلقب ماری آنتوانت
در دهه ۱۷۸۰ عدهی زیادی ماری آنتوانت را به جهالت، تجمل افراطی و روابط نامشروع متهم میکردند. در آن سالها در زیر بعضی از کارتونهایی که از او در جزوهها و نشریهها چاپ میشد، نوشته بود؛ مادام دِفیسیت. صفت دِفیسیت به کسی اطلاق میشود که عقده و کمبود دارد.
در آن زمان حکومت فرانسه دچار بحرانهای مالی شده بود. برداشت بد محصولات کشاورزی قیمت عموم مواد غذایی را به شدت بالا برده بود و همین امر تجمل بیحد و مرز ماری آنتوانت را به موضوعی محبوب برای تمسخر مردم تبدیل کرد. در سال ۱۷۸۵، رسوایی فروش یک گردنبند الماس برای همیشه اعتبار ملکه را نابود کرد. یک دزد که خود را ماری آنتوانت جا زده بود، یک گردنبند ۶۴۷ الماسی را دزدیده و آن را بهصورت غیرقانونی به لندن برده بود تا قطعه قطعه بفروشد. اگر چه ماری آنتوانت هیچ ارتباطی با این فرد نداشت اما مردم چیز دیگری را باور کرده بودند. او که اصلاً به نگاه انتقادی مردم اهمیتی نمیداد، شروع به ساخت یک قصر روستایی در نزدیکی پُتی تریانو در باغهای ورسای کرد.
انقلاب فرانسه
در ۱۴ جولای سال ۱۷۸۹، نهصد نفر از کارگران و دهقانان پاریسی به زندان باستی حمله کردند تا از آنجا سلاح و مهمات بردارند. این حرکت به نوعی آغازگر انقلاب فرانسه بود. در ششم اکتبر همان سال، جمعیتی بیش از ۱۰۰۰۰ نفر بیرون کاخ ورسای برای بازگشت شاه و ملکه به پاریس، تجمع کردند. بعد از استقرار خانواده سلطنتی در کاخ تویلری پاریس، لویی شانزدهم که همیشه مردد و بیعمل بود، تقریباً از کار کنار کشید و ماری آنتوانت جای او را گرفت.
او با ملاقات با مشاوران و سفیران و فرستادن نامههای اضطراری به سایر حکمرانان اروپایی از آنها تقاضای نجات پادشاهی فرانسه را کرد. بر طبق نقشهای که ماری آنتوانت و معشوق سوئدیاش کشیده بودند، او و خانواده سلطنتی در ژوئن سال ۱۷۹۱ اقدام به فرار از فرانسه کردند. آنها در مسیر شناسایی و دستگیر شده و به پاریس بازگردانده شدند.
در سپتامبر همان سال لویی شانزدهم با نوشتن قانون اساسی جدیدی که توسط مجلس ملی تصویب شده بود، موافقت کرد تا در ازای آن حداقل بهصورت نمادین قدرتش را حفظ کند. در نهایت در سپتامبر سال ۱۷۹۲ بعد از یک ماه کشتار خونین در پاریس، پادشاهی سرنگون و جمهوری فرانسه تأسیس شد.
مرگ ماری آنتوانت
ماری آنتوانت در ۱۶ اکتبر سال ۱۷۹۳ زیر تیغ گیوتین رفت. ماهها قبل در ژانویه همان سال جمهوری جدید، شاه را در یک دادگاه بهخاطر خیانت به کشور محکوم به مرگ کرد. در ۲۱ ژانویه شاه را با گیوتین اعدام کردند. در اکتبر، یک ماه بعد از حکومت وحشت که جان دهها هزار فرانسوی را گرفت، ماری آنتوانت بهخاطر خیانت و دزدی به دادگاه رفت. در دادگاه او را به دروغ به سوء استفاده جنسی از پسر خودش نیز متهم کردند. بعد از دو روز دادگاه، هیئت ژوری که تماماً از مردان تشکیل شده بود او را گناهکار و محکوم به اعدام خواند.
در شب قبل از اعدام، او آخرین کلمات خود را برای الیزابت، همسر برادرش نوشت. او اینطور نوشته بود: «من مانند مردمی که ضمیر پاک دارند، آرام هستم». در لحظاتی قبل از اعدام، وقتی کشیش به او نزدیک شد و گفت شجاعت داشته باش، ماری آنتوانت پاسخ داد؛ «شجاعت؟ لحظهای که درد و رنجهای من قرار است به پایان برسد، لحظهای نیست که شجاعت من را شکست دهد.»
سندروم ماری آنتوانت
سندروم ماری آنتوانت شرایطی است که تمام موی سر به ناگهان سفید میشود. شایعههایی وجود داشت که میگفت تمام موهای ملکه فرانسه شب قبل از اعدام با گیوتین سفید شده بود و همین امر باعث شد نام این سندروم نادر ولی واقعی را در پزشکی از داستان او وام بگیرند.
ماری آنتوانت در یک نگاه
- ماری آنتوانت یک شاهزاده اتریشی بود.
- ماری آنتوانت و لویی شانزدهم به لحاظ شخصیتی تفاوت فاحشی با یکدیگر داشتند.
- هفت سال طول کشید تا پادشاه آینده فرانسه و ماری آنتوانت با یکدیگر آمیزش کرده و صاحب فرزند شوند.
- ماری آنتوانت در بین نوجوانان اشرافی مانند یک بت محبوب بود.
- او به مد و مهمانیهای شبانه علاقه بسیار زیادی داشت.
- جمله «بگذارید کیک بخورند» از دهان ماری آنتوانت بیرون نیامده است.
- او را نه ماه بعد از پادشاه با گیوتین اعدام و بدنش را در گوری بینام و نشان دفن کردند.
- او بهخاطر تجملهای افراطیاش در زمان فقر و گرسنگی مردم، به تحریک انقلابیون فرانسه کمک زیادی کرد.
پرسشهای متداول
{{totalCount}} دیدگاه