آغاز و پایان قرون وسطی در اروپا
- آرزو اعظمی
- 1397/11/7
- 10 دیدگاه
قرون وسطی از قرن ۵ تا ۱۴ میلادی را در برمی گیرد. این دوران بعد از سقوط امپراطوری روم غربی آغاز شد و با شروع عصر رنسانس به پایان رسید.
تاریخ تمدن غرب به طور کلی به ۳ بخش باستان، قرون وسطی (وسطا) و دوران مدرن یا همان عصر جدید تقسیم میشود. برای اشاره به قاره اروپا از زمان سقوط امپراطوری روم غربی در سال ۴۷۶ تا دوران رنسانس در قرن ۱۴ میلادی میتوان از عبارت سدههای میانی استفاده کرد.
بسیاری از محققان ترجیح میدهند از عبارت قرون وسطی برای توصیف این دوره استفاده کنند؛ زیرا معتقدند که سدههای میانی ممکن است به اشتباه این منظور را به مخاطب برساند که دورهای بیاهمیت بوده و میان دو دورهی مهمتر تاریخی قرار داشته است. در واقع دانشمندان عصر رنسانس، این دوره را سدههای میانی نامیدند تا خود را از بیتمدنی این دوره جدا کنند. اگر مسافر تور اروپا هستید یا به تاریخ علاقهمندید، تا انتهای مقاله همراه ما باشید.
آغاز ایدهای نو
عبارت قرون وسطی (Middle Ages/Medieval Period) بیش از آنکه راجع به خود این دوره به ما اطلاعات بدهد، ما را دربارهی دورهی بعد از آن یعنی رنسانس آگاه میکند. متفکران، نویسندگان و هنرمندان اروپایی در قرن ۱۴ میلادی، نگاهی به دورههای قبل از خود انداختند و هنر و فرهنگ کشورهایی همچون یونان و روم باستان، آنها را تحت تأثیر قرار داد. درنتیجه از نظر این هنرمندان و متفکران دورهی بعد از عصر باستان و سقوط امپراطوری روم هیچ دستاورد علمی نداشت، هیچ اثر هنری با ارزشی تولید نکرد و هیچ رهبر بزرگی را به دنیا تحویل نداده بود. بنابراین، آن را دورهی میانی یا حتی عصر سیاه میدانستند.
آنها با اختراع این نام برای دورهی پیشین قصد داشتند تا خود را از آن جدا کنند. از نظر آنها مردم در سدههای میانی، پیشرفتهای اجداد و نیاکان خود را به هدر داده بودند و بنا به گفتهی تاریخدان انگلیسی قرن ۱۸ یعنی ادوارد گیبِن، به جای آن خود را در بیتمدنی، وحشیگری و ادیان گیر انداختند. تا مدتها به سدههای میانی به عنوان حد فاصل سقوط امپراطوری روم و رنسانس نگاه میشد اما محققان امروزی دریافتهاند که این دوره نیز به اندازهی دورههای دیگر تاریخ، پویایی و پیچیدگی داشته است و نباید ساده از کنار آن گذشت.
کلیسای کاتولیک
بعد از سقوط امپراطوری روم، یک دولت واحد نتوانست مردمی که در قاره اروپا زندگی میکردند را با یکدیگر متحد کند. به جای آن، کلیسای کاتولیک به قدرتمندترین نهاد در قرون وسطی تبدیل شد. پادشاهان، ملکهها و سایر رهبران کشورها، بیشتر قدرتِ خود را از ارتباطشان با کلیسا و حمایت از آن دریافت میکردند. برای مثال پاپ لئوی سوم در سال ۸۰۰ میلادی و برای اولین بار بعد از سقوط امپراطوری روم، پادشاه فرانکها یعنی شارلمانی را امپراطور روم نامید.
قلمروی شارلمانی به مرور زمان به امپراطوری مقدس روم تبدیل شد و یکی از معدود نهادها در اروپا بود که منفعتی یکسان با کلیسا داشت. در مجموع پادشاهان و پاپ در بیشتر مواقع با یکدیگر اختلاف داشتند؛ به این صورت که پادشاه در تلاش بود تا با تعیین کردن مسئولان کلیسا، فعالیت آنها را زیر نظر بگیرد و کلیسا نیز در مقابل، بر شهرها و ارتش سلطه داشت و اغلب سعی میکرد بر عملکرد دولت نیز نظارت داشته باشد. مردم عادی در سراسر اروپا باید هر سال ۱۰% از درآمد خود را به عنوان عشریه به کلیسا میپرداختند. از طرف دیگر، کلیسا تا حد زیادی از پرداخت مالیات معاف بود و همین سیاستها به آنها کمک کرد تا پول و قدرت بسیاری به دست آورند.
پیدایش اسلام
همزمان با این حوادث، دنیای اسلام نیز در حال توسعه بود و روز به روز قدرتمندتر میشد. پس از رحلت حضرت محمد در سال ۶۳۲ میلادی، ارتش مسلمانان توانست بخشهای بسیاری از خاورمیانه را فتح کند و آنها را تحت سلطهی خلیفهای واحد دربیاورد.
جهان اسلام در دوران اوج خود، ۳ برابر دنیای مسیحیت در قرون وسطی وسعت داشت. در دوران خلافت، شهرهای بزرگی مانند بغداد، دمشق و قاهره از لحاظ فرهنگی و علمی به شکوفایی رسیدند.
کاغذ که ابتدا در کشور چین ابداع شده بود، در قرن ۸ میلادی به دنیای اسلام نیز راه یافت. شاعران، دانشمندان و فیلسوفان در این عصر، هزاران جلد کتاب نوشتند. محققان متنهای یونانی و ایرانی و هندی را به عربی ترجمه میکردند. اختراعاتی همچون دوربین سوراخ سوزنی یا همان اتاق تاریک، صابون، آسیاب بادی، دستگاه شمارش و بعضی از ابزار جراحی در این دوره اتفاق افتاد. به لحاظ مذهبی نیز عالمان دینی، قرآن و سایر کتابهای آسمانی را ترجمه، تدریس و تفسیر میکردند.
جنگهای صلیبی
کلیسای کاتولیک در اواخر قرن ۱۱ میلادی تصمیم گرفت تا لشکری را برای بیرون راندن مسلمانان کافر از سرزمین مقدس مأمور کند. این جنگجویان، صلیبهای قرمز رنگی را بر روی یونیفرم خود میگذاشتند تا مرتبه و جایگاهشان را به دیگران بشناسانند. این سربازان اعتقاد داشتند که این خدمت آنها باعث آمرزیده شدن گناهانشان میشود و بهشت برایشان تضمین شده است. البته پاداش دنیوی نیز به آنها تعلق میگرفت. برای مثال برای پرداخت وامها، بخشی از پول به آنها بخشیده میشد و همچنین حمایت پاپ را در محافظت از ملک و دارایی خود داشتند.
پاپ اوربان دوم در سال ۱۰۹۵ میلادی به لشکری از سربازان مسیحی فرمان داد تا به سرزمین مقدس حمله کنند و این گونه بود که اولین جنگ صلیبی در قرن ۱۱ آغاز شد. جنگهای صلیبی تا قرن ۱۵ همچنان ادامه داشت و درنهایت هیچکس پیروز این میدان نبود. در واقع هزاران نفر از مردم از هر ۲ گروه جان خود را در این جنگ از دست دادند. این نبرد جنگجویان صلیبی را با ادبیات، علم و فناوری اسلامی آشنا کرد که تأثیری ماندگار بر روی تفکر علمی اروپا داشت.
مطالب مرتبط
بهترین ایرلاین های دنیا در سال ۲۰۲۴ کدامند؟ جعبه سیاه هواپیما، شاهد خاموش و رازگشای حوادث هوایی ترمینال های فرودگاه مهرآباد، صفر تا صد امکانات و پروازهازندگی و فرهنگ
اشرافزادگان، روحانیها و مردم عادی، ۳ طبقهی اجتماعی قرون وسطی را تشکیل میدادند. اشرافزادگان ادارهی امور را برعهده داشتند و روحانیون خدا را پرستش و به نیازهای مذهبی مردم رسیدگی میکردند. مردم عادی به عنوان دهقان، صنعتگر و تاجر مشغول به کار بودند. آنها وضعیت چندان مناسبی نداشتند و ۲ طبقهی برتر ابتدایی را تأمین میکردند.
- مذهب: تقریباً بیشتر مردم در اروپای غربی به کلیسای کاتولیک رومی اعتقاد داشتند و قدرت محض کلیسا را پذیرفته بودند؛ هر چند که اغلب از مقررات آن نافرمانی میکردند. به دلیل اهمیت دین در قرون وسطی، گاهی این دوره را عصر ایمان نیز مینامند.
- تحصیلات و آموزش: تحصیلات مردم در قرون وسطی از تعلیمات مسیحیت و آثار کلاسیک اروپا گرفته میشد. در سال ۱۲۰۰ میلادی و با حمایت کلیسا، چندین دانشگاه در شهرهایی مانند آکسفورد، پاریس و بولونیا تأسیس شد. مهمترین جنبش روشنفکری این دوره، اسکولاستیسم یا همان فلسفه مَدرَسی بود که از قرن ۹ تا ۱۲ میلادی رواج داشت و در تلاش بود برای حمایت از دین مسیحیت از استدلال صوری کمک بگیرد.
- ادبیات: شروع این دوره با داستانهای حماسی، ساگا، تصنیف یا همان افسانهسراییهای مردم بیسواد همراه بود اما پیشرفت چشمگیری داشت و با شاهکارهای ادبی هنرمندانی همچون جفری چاوسر و دانته به پایان رسید.
هنر و معماری
یکی از راههای ادای احترام به کلیسا، ساخت کلیساهای جامع و بزرگ و سایر بناهای مذهبی همچون عبادتگاه و صومعه بود. در واقع کلیساهای جامع، بزرگترین ساختمانها در اروپای قرون وسطی به حساب میآمدند و در مرکز شهرهای این قاره بنا میشدند.
بیشتر کلیساهای اروپاییِ بین قرن ۱۰ تا ۱۳ میلادی را به سبک رمانسک میساختند. در این سبک معماری آنها از طاقهای گرد سنگی، دیوارهای ضخیم سنگی و طاق گهوارهای برای نگه داشتن سقف استفاده میشد و پنجرههای معدودی را برای ساختمان در نظر میگرفتند. از نمونههای سبک رمانسک میتوان به کلیسای جامع پورتو در پرتغال و کلیسای جامع اِشپیر در آلمان اشاره کرد.
معماران کلیساها در سال ۱۲۰۰ میلادی از سبک گوتیک برای ساخت کلیساها کمک گرفتند که سبک نسبتاً جدیدتری به حساب میآمد. در سبک گوتیک از پنجرههای رنگی بزرگ، طاق شاخ بزی، پشتبند معلق و طاق تاژ نوکتیز استفاده میکردند. در مقایسه با ساختمانهای سنگینِ سبک رمانسک در دورههای قبل، ساختمانهای گوتیک تقریباً سبُک به نظر میرسند.
کلیسای سن دنی در فرانسه و کلیسای بازسازی شدهی کَنتربری در انگلیس، نمونههایی از این سبک به شمار میروند. به مرور زمان از کاشیها و دیوارنگاریها برای زیباتر کردن داخل کلیساها استفاده شد و هنرمندان، تصاویری از مریم مقدس، عیسی مسیح و قدیسان را در آنها نقاشی کردند.
اقتصاد و جامعه
در اروپای قرون وسطی نظام فئودالی حاکم بود؛ به این معنی که پادشاه، قطعه زمینهای بزرگی که به آنها تیول میگفتند را به اسقفها و اشرافزادگان اعطا میکرد و دهقانان یا همان سِرفها که زمینی از خود نداشتند، بر روی این زمینها کار میکردند. آنها محصول خود را در زمینها میکاشتند و بعد از برداشت، بیشتر محصول را به صاحب زمین تحویل میدادند. دهقانان در ازای کارشان اجازه داشتند تا در این زمینها زندگی کنند و در صورت حملهی دشمن نیز از آنها محافظت میشد.
زندگی فئودالی از قرن ۱۱ میلادی به بعد کمکم شروع به تغییر کرد. اختراعات مربوط به کشاورزی مانند دستگاه شخمزنی و کاشت متناوب سه ردیفه، کشاورزی را بسیار کارآمدتر و پربازدهتر کرده بود، درنتیجه برای انجام کار به تعداد کارگران کمتری احتیاج بود. در عین حال با افزایش عرضهی مواد غذایی، جمعیت نیز رو به رشد رفت و هر روز افراد بیشتری به سمت شهرها نقل مکان میکردند.
جنگهای صلیبی، راه تجارت با شرق را باز کرده بود و اروپاییها محصولاتی از جمله روغن زیتون و منسوجات لوکس را از شرق به کشور خود وارد میکردند. در سال ۱۳۰۰، جمعیت ۱۵ شهر در اروپا به بیش از ۵۰۰۰۰ نفر میرسید. این شهرها، دورهای جدید به نام رنسانس را به خود دیدند که با تغییرات بزرگ و مثبت اقتصادی و روشنفکری همراه بود و از آموزشهای دوران باستان یا همان کلاسیک الهام میگرفت.
به مرور زمان نظام فئودالی در این دوره برچیده شد و سلطنتهای ملی در کشورهایی مانند اسپانیا، فرانسه و انگلیس به وجود آمد. تحصیلات غیرمذهبی نیز رواج پیدا کرد. نمیتوان این دوره را تولدی دوباره نامید؛ زیرا این دنیای جدید همچنان در قرون وسطی ریشه داشت.
آنچه درمورد قرون وسطی نمیدانید
- طبقهبندی اجتماعی این دوره از سال ۱۱۰۰ میلادی به بعد فقط به ۳ گروه اشرافزادگان، روحانیون و مردم عادی محدود نمیشد. برای مثال جمعیت شهر پاریس در قرن ۱۲ و ۱۳ تقریباً به ۱۰ برابر قبل رسیده بود و شغلهای متنوعی از جمله فروشندگی، نقاشی، تجارت، قصابی، بافندگی، معماری و بسیاری دیگر رواج پیدا کرد. همچنین بیشتر مردم در روستاها نیز آزاد بودند و از خود زمین داشتند.
- وقتی صحبت از جادوگری میشود، مردم فکر میکنند در سدههای میانی به این خرافات پر و بال داده شده است اما داستانهای مربوط به جادوگری ریشه در قرون وسطی ندارد. در واقع به اوایل دورهی جدید و قرن ۱۶ و ۱۷ برمیگردد. چندین دادگاه برای مجازات جادوگران در سدههای میانی برگزار شد اما مسئولان انجام این دادگاهها تقریباً بیشتر مواقع از اعضای دولت بودند و ارتباطی با روحانیون نداشتند. در حقیقت روحانیون در قرون وسطی مدام به مردم تذکر میدادند که خرافات مربوط به سحر و جادوگری را باور نکنند.
- معمولاً مردم روستایی چندان از محل زندگی خود دور نمیشدند اما گاهی مردم در قرون وسطی برای سفرهای مذهبی خود هزاران کیلومتر در راه بودند. همچنین تاجران نیز مسافتهای طولانی را میپیمودند؛ برای مثال ابریشم را از چین و ادویهجات را از آسیا به اروپا انتقال میدادند. این که مردم هیچگاه در این دوره سفر نمی کردند، تصوری اشتباه است که میان مردم رواج پیدا کرده است.
- مردم برای ازدواج ضرورتاً به کلیسا یا کشیش احتیاج نداشتند. البته کلیسا مایل بود که این کار انجام شود و در قرن ۱۲ میلادی نیز اعلام کرد که ازدواج یک آیین رسمی است اما در عمل، صرفاً رضایت طرفین برای ازدواج ضروری بود و در بهترین حالت، شاهد نیز حضور پیدا میکرد.
- این دوره را گاهی عصر ایمان مینامند اما این موضوع به این معنی نیست که مردم هیچ گناهی مرتکب نمیشدند. در واقع شواهد حاکی از آن است که بیشتر آنها یکشنبهها به کلیسا نمیرفتند.
- بیشتر نویسندگان قرون وسطی خودشان شخصاً برای نوشتن، قلم به دست نمیگرفتند. نوشتن در این دوره به نوعی کاری پرمشقت محسوب میشد و کاری نبود که افراد باهوش و مهمی همچون اندیشمندان و روحانیون، زحمت انجام آن را به خود بدهند. به جای آن، شخصی دیگر این کار را برعهده میگرفت و هر چه که نویسنده به او دیکته میکرد را به شکل مکتوب درمیآورد.
- بیماری اسرارآمیزی به نام مرگ سیاه یا طاعون بین سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی، جان ۲۰ میلیون نفر از مردم اروپا را گرفت که ۳۰٪ از جمعیت این قاره را تشکیل میدادند.
{{totalCount}} دیدگاه