هرچیزی که باید درباره ناپلئون بناپارت بدانید
- صبا صفری
- 1397/10/29
- 0 دیدگاه
ناپلئون بناپارت، رهبری سیاسی و یک نظامیِ بانفوذ و موفق بود که بعد از طی کردن پله های طرقی نهایتاً با شکست و تبعید روبه رو شد.
ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) که با نام ناپلئون اول نیز شناخته میشود، یک فرمانده ارتش فرانسوی بود که بیشتر خاک اروپا را در اوایل قرن نوزدهم فتح کرد. او در جزیره کورسیکا متولد شد و طی انقلاب فرانسه خیلی زود مدارج نظامی را طی کرد. وی پس از به دست آوردن قدرت سیاسی در فرانسه از طریق کودتایی در سال ۱۷۹۹، در سال ۱۸۰۴ به عنوان امپراطور تاجگذاری کرد. ناپلئون که بسیار جاهطلب بود و در استراتژیهای جنگی مهارت زیادی داشت، در برابر ملتهای مختلف اروپایی اعلام جنگ کرد و قلمرو امپراطوریاش را گسترش داد. در نهایت، بعد از یک حملهی فاجعهآمیز به روسیه در سال ۱۸۱۲، مجبور به رها کردن تاج و تخت شد. بعد از شکستهای پیاپی او را به جزیره اِلب تبعید کردند. ناپلئون در سال ۱۸۱۵ دوباره برای مدت کوتاهی به قدرت بازگشت و بعد از یک شکست سنگین در واترلو، این بار به جزیره دور افتادهی سنت هلن تبعید شد و در همان جا در سن ۵۱ سالگی درگذشت.
در تور فرانسه ایوار، با تاریخ و فرهنگ این کشور زیبا بیشتر آشنا خواهید شد.
تحصیلات ناپلئون و آغاز نظامیگری
ناپلئون بناپارت در ۱۵ اوت سال ۱۷۶۹ در جزیره مدیترانهای کورسیکا متولد شد. او دومین فرزند از هشت فرزندی بود که مادرش به دنیا آورد. والدین او از طبقهی اشرافی بودند اما ثروت زیادی نداشتند. سال قبل از تولد ناپلئون، فرانسه کورسیکا را از ایتالیا گرفت. او بعدها نوشتار اسم این جزیره را به فرانسوی تغییر داد.
ناپلئون وقتی یک پسر بچه بود برای تحصیل به خاک اصلی فرانسه نقل مکان کرد تا زبان فرانسوی بیاموزد. نهایتاً در سال ۱۷۸۵ از آکادمی ارتش فرانسه فارغالتحصیل شد. در انقلاب فرانسه که در سال ۱۷۸۹ آغاز شد، در کمتر از سه سال انقلابیون رژیم پادشاهی را سرنگون کردند و جمهوری جای آن را گرفت. طی اولین سالهای انقلاب، ناپلئون تصمیم به ترک ارتش گرفته بود. در سال ۱۷۹۳، خانوادهی بناپارت جزیره مادری را ترک و به خاک اصلی فرانسه مهاجرت کردند و ناپلئون دوباره به پست خود در ارتش بازگشت.
ناپلئون در فرانسه با آگوستین روبسپیر، برادرِ رهبر انقلابی؛ ماکسیمیلیان روبسپیر آشنا شد. روبسپیر از رهبران انقلاب و از افرادی بود که نقش مهمی در ایجاد دوران وحشت ایفا کرده بودند. از این دوره به خاطر خشونتی که علیه دشمنان انقلاب به خرج میدادند با این عنوان یاد میشود. ناپلئون در همین دوران ترفیع قابل توجهی گرفت. بعد از سقوط روبسپیر از قدرت و اعدام وی با گیوتین در جولای ۱۷۹۴، ناپلئون به خاطر ارتباطش با این دو برادر بازداشت خانگی شد. در سال ۱۷۹۵، ناپلئون به سرکوب شورشیان سلطنتطلب علیه دولت انقلابی پاریس کمک کرد و به مقام ژنرال ارشد رسید.
بالا رفتن ناپلئون از نردبان قدرت
از سال ۱۷۹۲، دولت انقلابی فرانسه دچار درگیریهای نظامی با دولتهای مختلف اروپایی شد. در سال ۱۷۹۶، ناپلئون سپاه فرانسه را برای شکست ارتش بزرگ اتریش رهبری کرد. اتریش یکی از رقبای اصلی بود ولی این جنگها تا ایتالیا هم ادامه یافت. در سال ۱۷۹۷، فرانسه و اتریش عهدنامهای را امضا کردند که منفعتهایی برای قلمرو فرانسه داشت.
سال بعد گروه پنج نفرهای که از سال ۱۷۹۵ فرانسه را اداره میکرد، پیشنهاد داد که ناپلئون رهبری حمله به انگلیس را به عهده بگیرد. ناپلئون اعلام کرد که ناو دریایی فرانسه هنوز آمادگی رویارویی با ناو سلطنتی بریتانیا را ندارد. به جای آن پیشنهاد او این بود که به مصر حمله کنند تا راههای تجاری انگلیس به هند را ببندند. ارتش ناپلئون در مقابل فرماندهان ارتش مصر در جنگ اهرام در جولای ۱۷۹۸ به پیروزی دست یافتند. در اوایل سال ۱۷۹۹، ارتش ناپلئون به سوریه حمله کرد که آن زمان توسط امپراطوری عثمانی اداره میشد و البته این تلاش با یک محاصره سیاسیِ شکست خورده به پایان رسید. در آن تابستان که موقعیت سیاسی فرانسه نامعلوم بود، ناپلئون جاهطلب تصمیم گرفت ارتش خود را در مصر رها کرده و به فرانسه بازگردد.
کودتای ۱۸ برومر
در نوامبر سال ۱۷۹۹، در رویدادی به نام کودتای ۱۸ برومر، ناپلئون عضوی از یک گروه بود که شورش موفقیتآمیزی علیه نیروی حاکم بر فرانسه داشتند. آن گروه پنج نفرهی سابق با کنسولی سه نفره جایگزین شد و ناپلئون به عنوان یکی از کنسولها به چهرهی سیاسی پیشتاز فرانسه تبدیل شد. در ژوئن ۱۸۰۰ در جنگ مارنگو (Marengo) نیروهای ناپلئون یکی از دشمنان همیشگی فرانسه یعنی اتریش را شکست دادند و آنها را از ایتالیا بیرون کردند. این پیروزی به افزایش قدرت ناپلئون به عنوان کنسول اول کمک زیادی کرد. همچنین با عهدنامه آمین در ۱۸۰۲، بریتانیای خسته از جنگ، به مصالحه با فرانسه تن داد، اگر چه این صلح تنها یک سال دوام آورد.
ناپلئون برای بازیابی ثبات فرانسه بعد از انقلاب، تلاش زیادی کرد. او دولت مرکزی ایجاد کرد و در زمینهی بانکداری و آموزش اصلاحاتی انجام داد. همچنین از هنر و علوم بسیار حمایت کرد و رابطهی بین رژیم خود با پاپ را که در دوران انقلاب آسیب زیادی دیده بود، بهبود بخشید. یکی از مهمترین دستاوردهای او کد ناپلئونی یا قانون مدنی فرانسه بود که سیستم قضایی فرانسه را ساده و مؤثرتر میکرد و تاکنون قانون اساسی فرانسه را شکل داده است. در سال ۱۸۰۲ با اصلاحاتی که در قانون اساسی صورت گرفت، ناپلئون را برای همیشه کنسول اول فرانسه کرد. دو سال بعد در سال ۱۸۰۴، او به عنوان امپراطور فرانسه مراسم باشکوه تاجگذاریاش را بهجا آورد.
ازدواجها و فرزندان ناپلئون
در سال ۱۷۹۶، ناپلئون با ژوزفین، یک بیوهی زیبا و جذاب که شش سال از او بزرگتر بود و دو فرزند نوجوان داشت، ازدواج کرد. بیش از یک دهه بعد، در سال ۱۸۰۹ بعد از آنکه ناپلئون از ژوزفین صاحب فرزندی نشد، ازدواجشان را باطل کرد تا برای به دست آوردن جانشین با زن دیگری ازدواج کند. ناپلئون در ۱۸۱۰ با ماری لوئیز؛ شاهزادهی اتریشی ازدواج کرد. ماری بعد از یک سال اولین پسرشان را به دنیا آورد که ناپلئون دوم نام گرفت. جدای از پسری که ماری لوئیز برای او به دنیا آورد، ناپلئون فرزندان نامشروع بسیاری هم داشت.
مطالب مرتبط
مترو پاریس؛ بلیطی به تاریخ فرانسه اوت لت های پاریس با بهترین برندهای جهان موزه لوور پاریس، دروازه ورود به دنیای شاهکارهای هنریدوران حکومت ناپلئون اول
از سال ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۵، فرانسه درگیر جنگهای ناپلئونی؛ یک سلسله درگیریهای بزرگ با ملتهای مختلف اروپا بود. ناپلئون در سال ۱۸۰۳ و برای تامین نیاز ارتش خود، لوئیزیانا را به قیمت ۱۵ میلیون دلار به آمریکای شمالی فروخت. در اکتبر سال ۱۸۰۵، ارتش بریتانیا ناوگان ناپلئون را در جنگ ترافالگار شکست داد. در دسامبر همان سال، ناپلئون توانست به یکی از بزرگترین پیروزیهای خود در اُستِرلیتْز علیه روسیه و اتریش دست یابد. این پیروزی باعث انحلال امپراطوری مقدس روم و شکلگیری کنفدراسیون راین شد.
سقوط ناپلئون و تبعید
در سال ۱۸۱۰ روسیه از قانون محاصره قارهای که مبنی بر تحریم کالاهای انگلیسی بود، عدول کرد. ناپلئون برای تلافی با ارتشی بزرگ در تابستان دو سال بعد به این کشور حمله کرد. به جای درگیر شدن با نیروهای فرانسوی، روسها ترجیح دادند از استراتژی عقب نشینی استفاده کنند. به همین روش، ارتش ناپلئون بدون آنکه آمادگی لازم را داشته باشد، به داخل خاک روسیه کشیده شد. تا اواخر تابستان، نیروهای هر دو طرف خسارتهای سنگینی دیده بودند. نیروهای ناپلئون تا مسکو هم رسیدند اما با شهری خالی از سکنه و تخلیه شده روبهرو شدند. روسهای هزیمت کرده، شهر را آتش زدند تا نیروهای دشمن تمام آذوقهی خود را از دست بدهند. بعد از گذشت یک ماه انتظار برای تسلیم، ناپلئون با زمستان روسیه روبهرو شد و نیروهایش در مسکو تلف شدند. طی این شکست سنگین، تنها یک ششم ارتش زنده از روسیه خارج شد. دوران افول قدرت ناپلئون بعد از این شکست و ناکامیهای دیگر از سمت کشورهای دیگر آغاز شد و نهایتاً به تبعید او انجامید.
جنگ واترلو
در ۲۶ فوریهی سال ۱۸۱۵، ناپلئون پس از کمتر از یک سال تبعید، از اِلب فرار کرد و به خاک اصلی فرانسه بازگشت. او با گروهی هزار نفره از حامیانش سعی کرد به قدرت بازگردد. در ۲۰ مارس او به پاریس برگشت و با استقبال مردم روبهرو شد. شاه جدید با آمدن او فرار کرد و سپس دوران حکومت صد روزهی ناپلئون شروع شد.
بعد از بازگشت ناپلئون به فرانسه، کشورهایی که امپراطور فرانسه را دشمن خود میدانستند، برای جنگ آماده شدند. ناپلئون ارتش جدیدی جمعآوری کرد و پیش از آن که این کشورها با هم متحد شوند، حملات خود را آغاز کرد. در ژوئن ۱۸۱۵، نیروهای فرانسه در جنگ واترلو در نزدیکی بروکسل، با شکست عظیمی از سمت انگلیس مواجه شدند. در آن سال ناپلئون مجدداً تبعید شد.
مرگ ناپلئون
در اکتبر سال ۱۸۱۵ او به جزیرهی دورافتادهی سنت هلن تبعید شد و شش سال بعد در سن ۵۱ سالگی به علت سرطان روده درگذشت. پیکر او را علیرغم وصیتش برای دفن شدن در کنار رود سن و در میان مردم سرزمینش، در همان جزیره دفن کردند. در سال ۱۸۴۰ بقایای جسد او را به فرانسه بازگردانده و در مقبرهای در پاریس در کنار سایر رهبران ارتش فرانسه دفن کردند.
ناپلئون در یک نگاه
- ناپلئون در جزیره کورسیکا متولد شد.
- او در آکادمی ارتش فرانسه تحصیل کرده بود.
- همسر اول او ژوزفین تقریباً از اعدام فرار کرد.
- او قد کوتاهی نداشت.
- رُزِتا استون توسط ارتش ناپلئون کشف شد.
- بتهوون در اصل میخواست سومین سمفونیاش را به ناپلئون هدیه کند.
- ناپلئون قبل از تبعید به اِلب اقدام به خودکشی کرد.
- او در واقع از سرطان روده درگذشت.
{{totalCount}} دیدگاه