کلیسای سنت مری؛ اولین ساختمان دانشگاه آکسفورد
- آرزو اعظمی
- 1397/4/19
- 0 دیدگاه
کلیسای سنت مری در آکسفورد، اولین ساختمان دانشگاه معروف این شهر بوده و بیشتر به خاطر معماری منحصر به فرد و تماشای منظرهی اطراف از بالای برج آن معروف شده است.
«کلیسای سنت ماری» (University Church of St Mary the Virgin) یا همان «سنت مِری»، یکی از بناهای اولیهی دانشگاه آکسفورد به حساب میآید و بیشتر بخشهای آن را دانشگاه و ساختمانهای کالج آن تشکیل میدهد. معماری ایوان این بنا را «نیکلاس استون» (Nicholas Stone) برعهده داشته که از سبک معماری باروک کمک گرفته است؛ اما به طور کلی، ساختمان آن را بعدها به سبک گوتیک انگلیسی بازسازی کردند. همچنین این کلیسا، بیشتر با منار مخروطی شکلش شناخته میشود که به عقیدهی بسیاری از تاریخدانها، یکی از زیباترین برجهای کلیسا در انگلیس به شمار میرود. بازدیدکنندگان میتوانند با پرداخت ورودی، از این برج دیدن کنند و از بالای آن، به چشمانداز زیبای اطراف، ساختمان «رادکلیف کمرا» (Radcliffe Camera)، «کالج آل سولز» (All Souls College) آکسفورد و غیره دسترسی داشته باشند.
تاریخچه
قدمت کلیسای سنت ماری به قرن 11 میلادی برمیگردد که در روزهای اولیهی تأسیس دانشگاه آکسفورد، به عنوان اولین ساختمان آن انتخاب شد. اعضای اصلی دانشگاه، جلسات خود را حداقل از سال 1252 میلادی در این مکان برگزار میکردند و بعد از مدتی، مقر اصلی دانشگاه را در این در این کلیسا قرار دادند و سخنرانیها و مراسم فارغ التحصیلی در این کلیسا انجام میشد. در سال 1320، یک ساختمان دو طبقه را به بخش شمالی محراب کلیسا اضافه کردند که طبقهی بالای آن به اولین کتابخانهی دانشگاه آکسفورد تبدیل شد.
در سال 1555 میلادی، 3 تن از کشیشان پروتستان به جرم خروج از دین به دستور «ملکه ماری» محاکمه شدند و دادگاه آنها را در کلیسای سنت ماری برگزار کردند. یکی از کشیشها به نام «کرنمر» (Cranmer)، توبه کرد و ملکه آن را نپذیرفت؛ اما به او فرصت داده شد تا خطابهی خود را برای آخرین بار در کلیسای سنت ماری بخواند. او طی این سخنرانی، توبهاش را پس گرفت و عهد بست تا دستی که آن توبه را امضا کرده، ابتدا بر روی آتش بگیرد تا اول بسوزد. جایی که او خطابهی خود را خواند را با نام «ستون کرنمر» (Cranmer's Pillar) میشناسند و بخشی از آن هنوز هم در این کلیسا قرار دارد. درنهایت حکم زندهسوزی این افراد صادر شد و امروزه میتوانید از بنای یادبود شهدای آکسفورد در در انتهای بخش جنوبی خیابان «سنت جایلز» دیدن کنید که آن را 300 سال بعد از این اتفاق، برای آنها ساختند.
کلیسای سنت ماری تا قرن 17 میلادی، هم مکانی برای عبادت و هم برگزاری مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان به حساب میآمد. تا اینکه اسقف اعظم شهر «کنتربری» (Canterbury)، یعنی «ویلیام لاد» (William Laud) دستور داد تا ساختمانی جدا برای مراسم بنا کنند تا کلیسا صرفاً به عبادت اختصاص داشته باشد. این پروژه بعد از مرگ او و آغاز جنگهای داخلی انگلستان به تعویق افتاد. اما بعد از دوران بازگردانی پادشاهی انگلیس، دوباره به دستور «جان فِل» (John Fell) به جریان انداخته شد. او «کریستوفر رن» (Christopher Wren) را مسئول ساخت این بنای مستقل کرد که امروزه آن را با نام «سالن نمایش شلدون» (Sheldonian Theatre) میشناسند و بعد از آن، کلیسای سنت ماری به مکانی مخصوص عبادت تبدیل شد.
معماری
قدیمیترین قسمت این کلیسا، برج آن است که تاریخ ساخت آن حدوداً به سال 1270 میلادی برمیگردد و اطلاعاتی از معمار آن در دست نیست. اما ساختمان اصلی آن را در اواخر قرن 15 و اوایل قرن 16 به سبک گوتیک انگلیسی بازسازی کردهاند. همچنین مجسمهها و گارگویل یا همان ناودانها در سال 1320 میلادی به نمای آن اضافه شد که امروزه فقط نسخهی اصلی یکی از 12 مجسمهی آن در این مکان قرار دارد و بقیهی آنها کار «جرج فرامپتون» (George Frampton) هستند که در سال 1894 در این کلیسا قرار گرفتند. از نسخههای اصلی مجسمههای دیگر در خانقاه «نیو کالج» (New College) نگهداری میشود. طراحی ایوان جنوبی کلیسای سنت ماری را نیکلاس استون در سال 1637 میلادی برعهده داشته که شباهت بسیاری به سبک باروک رومی دارد. این طرح، ستونهایی مارپیچ را دربرمیگیرد و سنتوری یا همان آذین بالای درب این کلیسا، بر روی این ستونها قرار گرفته و مجسمهی مریم مقدس در فرورفتگی دیوار واقع شده است.
این بنا چندین بار در طول تاریخ بازسازی شده و وسایل آن تغییر کرده، اما هنوز هم میتوان پنجرههای رنگارنگ سمت شرقی آن را مشاهده کرد که از قرن 15 میلادی به جا مانده است. کلیسای سنت ماری، همه روزه از ساعت 9 صبح تا 5 یا 6 بعد از ظهر فعالیت دارد و فقط در بعضی مناسبتهای خاص تعطیل میباشد. بنابراین یادتان باشد قبل از مراجعه، حتماً از ساعت کاری دقیق و باز بودن آن اطمینان پیدا کنید تا هنگام برگزاری مراسم به آنجا نروید.
{{totalCount}} دیدگاه