بوی خوش بهار (به بهانه سال نو)
- تیم ایوار
- 1395/12/30
- 0 دیدگاه
سال نو میشود، زمین نفسی دوباره میکشد، برگها به رنگ در میآیند و گلها لبخند میزند، پرندههای خسته بر میگردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما... کجا ایستادهایم.
باز عالم و آدم و پوسیدهگان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروند تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی، سرود طربانگیز نوروز و جشن شکوفهها را برگزار می نمایند. و باز گرمای ملایم و فرحبخش روزهای آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزارها به سبزه و گلها و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه به خود گیرند و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند:
دی شد و بهمـــن گذشت فصل بهاران رسید
جلوهی گلشن به باغ همچو نگاران رسیـــــد
و باز نسیم گوارای گیسوان مشک، بوی بتههای گلاب را با آهنگ موزون تکان میدهد تا با لالهی خوشعذار و نرگس و ریحان و گلهای دشتی همزمان جوانه زنند و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمنها و دشت و دمن طوفان برپا کنند. هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لالهزارها راه میگشاید و گلهای سرخ و زرد و نیلوفری را که در سبزهزارها میرویند نوازش میدهد و آنگاه پربار چمن را به نظاره مینشیند و همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت میشتابد، نالهی نی را میشنود و وظیفهدار این پیام میگردد:
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را
و باز فرزندان خورشید در درهها، کوهپایهها و باغهای خندان به بشارت عید بهار و خوشحالی جوانهزدن شاخههای پر نقش و نگار فاختهها و کبک دری و عتدلیان را به نغمهسرایی میطلبد و پروانهها را به پذیرایی عطر شگوفهها دعوت مینماید تا سختیهای زمستان را به فراموشی بسپارند و عید را با دیدار دوباره با فصل باران تجلیل کنند و با شنیدن این سرود دلنشین همراز و هم صحبت با آنهایی گردند که دل به عشق زنده دارند:
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
در آستانهی سال نو، برای همهی عزیزان، دوستان و همراهان ایوار، صحت، شادمانی، کامیابی و بهروزی را از خداوند منان مسئلت داریم. امیدواریم که سفرهی دلتان همیشه سبز و هفت سین زندگیتان پر از سفر باشد.
سفر بهانهی دیدار و آشنایی ماست
از این به بعد سفر مقصد نهایی ماست
در ابروان من و گیسوان تو گرهی ست
گمان مبر که زمان گره گشایی ماست
{{totalCount}} دیدگاه