حقایقی از کلیسای سن پیتر واتیکان که نمیدانید
- الهام غایب
- 1396/1/5
- 4 دیدگاه
کلیسای سن پیتر یکی بزرگ ترین کلیساهای جهان، در شهر واتیکان قرار دارد. سنگ تراشی ها و مجسمه های سقف این کلیسا توسط میکل آنژ انجام شده است. اگر از بالا به این کلیسا نگاه کنید، نقشه ی آن را به شکل کلیدی خواهید دید که کلید بهشت خوانده می شود.
مهم نیست که تا چه اندازه با مبانی مسیحیت آشنایی دارید، در هر صورت نمیتوانید منکر این حقیقت شوید که «کلیسای سن پیتر» در رم، شاهکار فوقالعادهای از در هم آمیختن هنر و معمار است. شالودهی این سازهی مقدس در هجدهم آوریل ۱۵۰۶ میلادی گذاشته شد و ساخت یکی از عظیمترین نمونههای معماری ایتالیا رقم خورد. اگر بخواهیم برای این کلیسا شمع تولد روشن کنیم، حدوداً به ۵۰۳ شمع نیاز داریم. برای تجلیل از این سازه، ده حقیقتی که در مورد آن نمیدانید را برایتان بازگو می کنیم تا اگر روزی مسافر تور ایتالیا شدید، در بازدید از واتیکان که یکی از جاذبههای ایتالیا است بیشتر لذت ببرید.
۱. حقیقت اول: کلیسای سن پیتر کنونی که از مکانهای دیدنی رم است در واقع دومین کلیسای سن پیتر است. کلیسای قدیمی، حدود سال ۳۲۴ میلادی و به دستور «کنستانتین اول» ساخته شد. در سالروز میلاد مسیح در سال ۸۰۰ میلادی، «شارلمانی» در همین کلیسا به عنوان فرمانروای امپراطوری مقدس رم، تاجگذاری کرد. از کلیسای اول چیز زیادی باقی نمانده است به جز یک تکه موزاییک از قرن هشتم که در کلیسای «سن ماریا» در «کازمدین» نگهداری میشود و هشت ستون که به کلیسای فعلی سن پیتر منتقل شدند. جالب است بدانید که سنگ «دهان حقیقت» هم در کلیسای سن ماریا کازمدین قرار دارد. بر روی این سنگ، تصویر خدای دریا حکاکی شده در حالی که دهان و چشمهایش باز است.
۲. حقیقت دوم: بیش از ۱۰۰ آرامگاه در کلیسای سن پیتر که یکی از جاهای دیدنی اروپا است وجود دارد. این آرامگاهها متعلق به نود و یک پاپ، امپراطور مقدس رم «اُتو دوم» و ملکه سوئد «کریستینا» میباشد که برای تغییر مذهب خود به کاتولیستم، از سلطنت کنارهگیری کرد.
۳. حقیقت سوم: مجسمه «پیهتا» اثر «میکلآنژ» در کلیسای سن پیتر واقع شده و سالها مورد بی مهری قرار گرفته است. اول از همه، حدود دهه ۱۷۰۰ میلادی یعنی زمانی که داشتند مجسمه را در کلیسا جا به جا میکردند، چهار انگشت مریم مقدس شکست. در سال ۱۷۳۶ این بخشها مرمت شد. اما بدترین اتفاق در سال ۱۹۷۲ افتاد که یک زمین شناس به نام «لازلو توته» به درون کلیسا دوید و با چکش زمینشناسی خود به این مجسمهی ۵۰۰ ساله حمله کرد. او در حالی که فریاد میزد «من عیسی مسیح هستم»، یکی از دستهای مریم مقدس را به طور کامل از آرنج جدا کرد، تکهای از بینیاش را شکست و به یکی از پلکهایش آسیب رساند. پس از احیاء و مرمت مجسمه، پیهتا را در محفظهای از جنس شیشه آکرلیک ضد گلوله قرار دادند. اگر با دقت به مجسمه نگاه کنید، هنوز هم میتوانید قسمتهایی که آسیب دیده بود را ببینید. پیهتا تنها اثری بود که میکلآنژ امضای خود را پای آن قرار داد.
نقل است که روزی میکلآنژ میشنود یک نفر در مورد این مجسمهی فوقالعاده صحبت میکند و آن را به «کریستوفرو سولاری» نسبت میدهد. این مجسمه شاهکار دستان هنرمند میکلآنژ بود؛ بنابراین با افتخار امضای خود را بر روی شالبند مریم مقدس حک کرد. او بعداً از این کار خود پشیمان شد و گفت که دیگر هیچ کدام از کارهایش را امضا نخواهد کرد.
۴. حقیقت چهارم: در این کلیسا دری وجود دارد که فقط در سالهای مقدس باز میشود. به این در «درب مقدس» میگویند. این در فقط در سالهای مشخص «یوبیل» باز میشود و مردمی که از آن رد میشوند، تمام گناهانشان بخشیده میشود. شاید یک کاتولیک بهتر بتواند مصونیت از جزا را توضیح دهد. به عقیده کاتولیکها، یوبیل یعنی سالی که در آن تمام گناهان و کفارهی آنها بخشیده میشود. یوبیل هر بیست و پنج سال، یک بار است.
۵. حقیقت پنجم: در بالای سلسله ستونهای میدان سن پیتر، ۱۴۰ مجسمه از قدیسان مختلف قرار دارد. در این بخش حکاکیهای زیادی وجود دارد که توسط هنرمندان مختلف طی یک دوره ۴۱ ساله، از ۱۶۶۲ تا ۱۷۰۳، کامل شدهاند. متاسفانه نام تمام هنرمندانی که در این اثر هنری نقش داشتند، ثبت نشده است.
۶. حقیقت ششم: «برنینی» سایهبان ۲۹ متری کلیسای سن پیتر به نام «بالداکینو» را در سال ۱۶۳۳ ساخت که تجلی ثروت و توانگری بود و در آن زمان، به شدت هدف انتقاد قرار گرفت. گفته میشود فلز برنزی که بالداکینو از آن ساخته شده، از سقف «معبد پانتئون» برداشته شده است. اما ایتالیاییها خیلی از شنیدن این موضوع خوششان نمیآید.
۷. حقیقت هفتم: برای رفتن به بالای گنبد میکلآنژ، باید ۴۹۱ پله را طی کنید. بالا رفتن از این پلهها کمی ترسناک است. در بعضی از قسمتها راه پله آنقدر باریک میشود که هیچ جایی برای قرار دادن نرده محافظ وجود ندارد. فقط طنابی در وسط قرار داده شده تا از آن بگیرید. گاهی راهپله هم باریک میشود و هم شیب تندی پیدا میکند. این ماجراجویی برای افرادی که ترس از جاهای تنگ و تاریک دارند، مناسب نیست. البته مجبور نیستید حتما تمام پلهها را خودتان بالا بروید. در آنجا آسانسوری وجود دارد که شما را ۱۷۱ پله بالا میبرد.
۸. حقیقت هشتم: «اسکاوی»، وادی خاموشان در واتیکان است. نمیتوان اسکاوی را یک سرداب دانست. سرداب جایی است که تعداد زیادی پاپ در آن دفن شدهاند. اسکاوی فقط با قرار قبلی قابل استفاده است و اصلاً معلوم نیست که دلیل واتیکان برای صدور اجازه به بعضی از درخواستها و رد بعضی دیگر چیست. فقط ۲۰۰ نفر در روز برای بازدید از اسکاوی، که احتمال میرود آرامگاه سن پیتر هم در آن باشد، پذیرفته میشوند. در واقع آنها فقط حدس میزنند که این آرامگاه متعلق به سن پیتر باشد. دقیقاً ۱۳۴ تکه استخوان با عبارت «Petros eni» به معنای «پطروس اینجاست»، در یک فرورفتگی در دیواری در یونان یافت شد.
کربنسنجیهای انجام شده برای تعیین قدمت استخوانها نشان داد که آنها متعلق به مردی ۶۰ تا ۷۰ ساله از قرن دوم میلادی هستند. میگویند که هیچ از استخوانهای یافت شده متعلق به پا نیست. داستانهایی وجود دارد که نقل میکند وقتی سن پیتر به صورت وارونه به صلیب کشیده شد، خیلی زود او را از صلیب جدا کردند. اما این کار به درستی انجام نشد و پاها از قسمت قوزک پا جدا شد. پس یعنی ممکن است این استخوانها واقعاُ به سن پیتر تعلق داشته باشد. به هر حال، این داستانی است که از واتیکان بیرون آمده و آنها هنوز هم به آن اعتقاد دارند.
۹. حقیقت نهم: یک مجسمه برنزی از سن پیتر وجود دارد که گمان میرود در قرن سیزدهم میلادی، توسط «آرنولفو دی کامبیو» ساخته شده باشد. این مجسمه اغلب سوژهی بحث مورخان هنری و متخصصانی بوده است که معتقدند این مجسمه در اوایل قرن پنجم ساخته شده است. به هر حال این مجسمه از سن پیتر، عشق زیادی دریافت کرده است زیرا در بین مردم این رسم وجود دارد که وقتی از کنار آن می گذرند پای او را ببوسند. وقتی سطح نازک و ساییده شدهی انگشتان پای سمت راست مجسمه را ببینید، خودتان میتوانید حدس بزنید تا به حال چند نفر این کار را انجام دادهاند. در حالی که انگشتان پای چپ کاملا سالم باقی ماندهاند.
۱۰. حقیت دهم: مدتهاست این شایعه وجود دارد که از هر پاپ، پرترهای با یک قاب طلاکوب، در جایی از سن پیتر قرار داده شده است که شامل قابهای خالی به تعداد مشخص، برای پاپهای آینده هم میشود. اینکه واتیکان چگونه میدانسته باید چند قاب خالی در نظر بگیرد همیشه یک راز بوده است. از اینرو، گمانهزنیهایی به وجود آمد که آنها میدانند آخرالزمان در زمان حکومت کدام پاپ رخ میدهد بنابراین فقط تعداد مشخصی قاب عکس خالی تهیه کردهاند که به تعداد پاپهای حاکم تا آن زمان است. شاید مسخره به نظر برسد اما یک افسانه شهری است که خیلیها به آن باور دارند. هنوز سرچشمهی شکل گرفتن این افسانه در هیچ کجا پیدا نشده است اما همچنان از نسلی به نسل بعد منتقل میشود.
{{totalCount}} دیدگاه