دهکده تارو؛ دیدار با قبایل سخت کوش و شکست ناپذیر
- نیلوفر عباسیان
- 1396/9/28
- 0 دیدگاه
در سفر به نپال، بازدید از دهکده تارو و آشنا شدن با مردمی که فرهنگ و سبک زندگی کهن خود را حفظ کردهاند را از دست ندهید.
سرزمین «ترای» (Terai) تقریباً از ابتدا منزلگاه قبایل «تارو» (Tharu) بوده است. این مردم اسرارآمیز از نوادگان بودا به شمار میآیند و نشانههایی برای اثبات این ادعا وجود دارد. اگرچه اطلاعات چندان زیادی در مورد تاروها در دسترس نیست: اما واضح است که آنها خیلی پیشتر از ورود «هند و اروپاییها» در اینجا زندگی میکردند.
نام این منطقه که «چیتوان» (Chitwan) شناخته میشود از لغت «چیت» (Chit) به معنی انبوه و «بان» (Ban) به معنی جنگل در زبان تارو ایجاد شده است، چرا که هزار سال قبل این منطقه با جنگلهای انبوه نیمه گرمسیری و علفزارهای بلند و درهم تنیده پوشیده شده بود. این منطقه گویی با حصاری نامرئی از اطراف جدا شده و البته این مانع را میتوان پشههای کشندهای که ناقل مالاریا بودند، زالوهای خونخوار و موجودات مهلک دیگر فراوان در آن دانست. البته از طرفی مردم این منطقه در برابر بیماری مالاریا مقاوم هستند که تحقیقات، ارتباط این موضوع با عوامل ژنتیکی سیستم ایمنی این مردم را نشان داده است. مالاریا در اواخر سال ۱۹۵۰ میلادی به کمک حشرهکش «ددت» ریشهکن شد؛ اما آسیبهای این ماده بر قسمت وسیعی از جنگل قابل توجه بود و سایر موجوداتی که در آن زندگی میکردند هم به همراه پشهها نابود شدند.
دهکدهی تارو در نزدیکی پارک ملی چیتوان مانند یک موزهی زنده است. در اینجا انگار زمان در کسری از سرعت معمولی که در نیمکره غربی تجربه میکنید، میگذرد. خانههای گِلی دهکده با سقفهای پوشیده از کاه و در یک اتاق ساخته شده و هیچ پنجره یا دودکشی ندارد. در طول روز زندگی در بیرون از خانه جریان دارد؛ زنی با چرخ خیاطی روی ایوان نشسته، دیگ غذا روی آتش قرار دارد، بزها در فضای آزاد جست و خیز میکنند. در وسط حیاط آشیانههای بزرگی برای پرندگان و در کنار هر خانه مکانی برای چهارپایان وجود دارد؛ گویی خانه بین انسان، پرندگان و چهارپایان تقسیم شده است. خانهها مجزا هستند؛ اما در کل خانوادهها در یک مجموعه زندگی میکنند. اگر در وسط شالیزار یک سازهی کوچک و ساده دیدید که از چهار تیرک و سقف کاهی ساخته شده بود، این مکان «استراحتگاه ماه عسل» شناخته میشود و ایدهی جالب مردم تارو بود که به طور عادی در خانههایی شلوغ با یک اتاق زندگی میکنند.
رقص محلی مردم تارو یکی از چشمگیرترین جاذبهها برای گردشگران است که معمولاً در برنامه ویژهای در شب و دور آتش اجرا میشود. رقص «باجتی» (Bajeti) باصلابت و نمایشی از قدرت است، «دامفو» (Damphu) را رقصی شبیه به فستیوال «هولی» (Holi) در هند میتوان گفت و رقص «تاکارا» (Thakara) برای جشن برداشت محصول با چوب انجام میشود. رقص «جمتا» (Jhamta) را فقط بانوان اجرا میکنند. مردم تارو به علت زندگی در نزدیکی جنگل و هوای شرجی، لباسهای نازک میپوشند. زنها زیورآلات مختلفی در حدود ۲۱ تا ۳۵ نوع و لباسهای گوناگونی برای ردههای سنی مختلف استفاده میکنند. لباس بانوان به این صورت است: دختران مجرد، پیراهن، «نهنگا» (Nehenga) و «چولی» (choli) که نوعی بلوز و دامن است، میپوشند؛ زنان متأهل که بچه ندارند نهنگا، چولی و شال بر تن میکنند و شال را دور شکم خود میبندند؛ زنان متأهل بچهدار هم نهنگا، چولی و پیراهن با شال میپوشند.
یکی از خانههای دهکدهی «مگاولی» (Meghauli) به موزهای یک اتاقه تبدیل شده و وسایل معمول مردم تارو، ابزار آشپزی، آلات موسیقی، مصنوعات و دیگر لوازم زندگی روزمره در آن نمایش داده میشود. ورودی این موزه رایگان است، اما جعبهای مؤدبانه بر دیوار نصب شده که گردشگران را متوجه این میکند که اهدای مبلغی در ازای بازدید از موزه میتواند کار خوبی باشد. موزهی دیگری درباره مردم تارو هم در دهکده «باچولی» (Bachhauli) قراردارد. همچنین طرحهایی که با دست کشیده شدهاند، روی دیوارهای گِلی دهکده به چشم میخورند که نشان از فرهنگ مردم تارو دارد و به ریشهی هندی آنها برمیگردد.
مردم تارو از طریق شکار، ماهیگیری، جمعآوری غذا و زراعت گذران زندگی میکردند و مهارتهای لازم برای زنده ماندن در این محیط خشن را یاد گرفتند. آنها دانش فراوانی در مورد گیاهان وحشی دارویی کسب کردهاند و هنوز هم از آنها برای درمان بیماریهای مختلف به طور موفقیت آمیزی استفاده میکنند. اما هر چقدر هم که زندگی در گذشته منجمد شده باشد، به هر حال به مرور زمان کمی یخ آن آب میشود. این اتفاقی است که در سالهای اخیر در چیتوان رخ داد. هجوم توریستها به این منطقه، سبک زندگی و عادات ساکنین را عوض کرد. مردم تارو در سالهای اخیر فصل جدیدی را در تاریخ با قدمت خود که به زمان بودا برمیگردد، باز کردند. از بین بردن جنگل تا حد زیادی متوقف شده، انتشار گازهای گلخانهای کاهش یافته و شرایط زندگی و سلامت در این منطقه بهبود پیدا کرده است.
شکارچیان و جمعآورندگان غذا از طبیعت، کم کم متقاعد به حفاظت از محیط زیست شدند. آنها امروز معتقدند حراست از مادر طبیعت برای ساکنان، گردشگران و خودِ طبیعت مفید است و با تغییر تفکر و عادات مردم این موضوع به یک وظیفهی بزرگ تبدیل شد. پیشرفت مردم در این زمینه خوشحالکننده است و موجب بازگشت حیات وحش شده و درختان کمتر برای تولید سوخت قطع میشوند. حکومت نپال هم در این راستا میکروپلنتهای بیوگاز فراوانی را در روستاها نصب کرده است که به بیان ساده مانند کارخانهی تولید متان توسط میکروب عمل میکنند. در این روش پسماندهای انسانی و فضولات حیوانی و گیاهان به عنوان مواد آلی اولیه با آب مخلوط شده و توسط باکتریها تبدیل به سوخت بدون آلاینده میشوند که برای روشنایی و آشپزی مورد استفاده قرار میگیرد. در ابتدا مردم دهکده این سوخت را کثیف تصور میکردند و برای استفاده به خصوص در آشپزی از آن سر باز میزدند؛ اما کم کم پذیرفتند و امروز در کنار هر خانهای یک میکروپلنت نصب شده است.
{{totalCount}} دیدگاه